مرجع فایل

نظر

مشترک ادیان توحیدی


 

  • مشترک ادیان توحیدی

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    مشترک ادیان توحیدی دسته: علوم انسانی
    بازدید: 11 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 27 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 4

    مشترک ادیان توحیدی

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل اصول مشترک ادیان توحیدی در متون اسلامى: آیات و روایات اصولى ذکر شده که اسلام و دیگر ادیان الهى در آنها اشتراک دارند که مهمترین آنها به شرح زیراست: 1. اعتقاد به مبدا نخستین اصل مشترک که قرآن بر آن تکیه دارد عبارت است ازاعتقاد به مبدایى که خالق و مدبر جهان هستى است. خدایى که متجمع جمیع صفات کمال است واز هرگونه شریک و تجسم و تصورات افسانه اى به دوراست. تمام افعال او از روى حکمت و بر مبناى افاضه خیر به مخلوقات رهانیدن آنهااز نقص و کاستى است. انبیاى الهى همگى به این اصل اساسى مردمان را دعوت کرده اند: « و ماارسلنا من قبلک من رسول الا نوحى الیه انه لااله الاانا فاعبدون »(سوره انبیاء آیه 25 سوره نحل آیه 36) ترجمه: و پیش از تو پیامبرى نفرستادیم مگراین که به او وحى کردیم که بى گمان معبودى جز من نیست بنابراین مرا بپرستید. اما متاسفانه درادیان آسمانى قبل ازاسلام رفته رفته این خداى یگانه به دست پیروان و رهبران دینى به صورتهاى خرافى و شرک آمیز تصویر شده است. تصویرى که یهودیان و مسیحیان از خدا نشان داده اند عبارتند از: خداى یهودیان طبق منابع اسلامى خدایى را که حضرت موسى ( ع ) معرفى کرد خدایى بود یگانه اما یهودیان گاهى از موسى توقع داشتند که خدا را به چشم ببینند و گاهى هوس بت پرستى و گوساله پرستى کردند سرانجام هم خداى خود را به صورت خدایى قومى و نژادى معرفى کردند یعنى خدایى که به قوم بنى اسرائیل تعلق دارد و لطف و فیض خود را شامل آنان مى گرداند. اما تصویرى که تورات موجود از خدا دارد چهره اى است خشن و جبروتى و متکبر که فقط با عدلش رفتار مى کند و بزرگتراز آن است که انسان بتواند بااو راز و نیاز کند. تورات موجود خدا را تا سرحدانسانى که داراى جسم است (تورات سفر پیدایش باب 32 آیه 22) دروغ مى گوید (همان مدرک باب 3 از آیه 1 تا 10) پشیمان مى شود ستم مى کند و عصبانى مى شود پایین مى آورد (همان مدرک باب 6 آیه 6 سموئیل1 باب 5 آیه 11 سموئیل2 باب 24 آیه 16 سفر تثنیه باب 4 آیه 31 باب 10 آیه 17 باب 18. 21). ولى در عین حال در همین تورات فعلى نیز عبارتهایى یافت مى شود که بیانگر توحید ربوبى است از باب نمونه: احکام عشره تورات که مى توان آن رااساس و محور تعالیم و قوانین دیانت یهود به شمار آورد سه حکم واصل نخستین آن مربوط به خداشناسى است: 1. من یهوه خداى تو هستم که تو رااز مصر از خانه غلامى بیرون آوردم. 2. ترا خدایان دیگر غیراز من نباشد. هیچ شکلى تراشیده و تمثالى از آنچه در آسمانها و زمین و زیرزمین است مساز و عبادت مکن. 3. نام یهوه خداى خود را به باطل مبر (همان مدرک سفر خروج باب 2 سفر تثنیه باب 7. 5 سفر لاویان باب /01/26). و در جاهاى دیگر نیز براین مساله تاکید شده است از جمله: در سفر تثنیه آمده است: از بت پرستى و عبادت سایر خدایان صرف نظر کنید. و در سفر لاویان آمده است: مجسمه اى شبیه حیوانات براى پرستش نسازند و ماه و ستارگان را سجده ننمایند. خداى مسیحیان خدایى که عیسى معرفى کرد به گواهى قرآن همان خداى واحد واحد خالق مدبر عالم و... بود اما سرانجام تصویرى که مسیحیان از خدا کردند چنانکه از عهد جدید به دست مى آید خلاف آن بود. درانجیل مرقس عیسى فرزندانسان موجودى مافوق بشراست که خداوند او را به فرزندى برگزیده است. دراین انجیل بحثى از تجسم خدا در پیکر عیسى و یاازلى بودن عیسى نیست. درانجیل هاى متى و لوقا کم کم زمینه براى تجسم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى شود و سخن از حوادث فوق طبیعى هنگام کودکى عیسى و نزول عیسى از آسمان است. اما در انجیل یوحنا از طبیعت الوهى عیسى بحث مى کند که درابتداء کلمه بود و کلمه نزد خدا بود کلمه جسم گردید و در میان ما ساکن شد... واز خدا تولد یافت! البته در طول تاریخ مسیحیت افرادى منکر خدایى عیسى بوده اند به عنوان نمونه: نطوریوس اسقف قسطنطنیه از کسانى بوده که منکر خدایى عیسى شده و پیروانى نیز داشته است. یادآور شدیم: انجیل برنابا نیز منکر خدایى عیسى است واو را یک انسان معرفى مى کند. دراناجیل فعلى نیز در موارد زیادى از یکتاپرستى و خداى واحداز زبان عیسى ( ع ) سخن به میان آمده است. کاتبان (روحانى نمایان یهودى ) که از سرسخت ترین دشمنان عیسى بودند براى آزمایش او سوالاتى را مطرح مى کردند. در یکى ازاین سوالات به نقل ازانجیل مرقس این چنین آمده است: و یکى از کاتبان چون مباحثه ایشان را شنید دید که ایشان را جواب نیکو داد پیش آمده ازاو پرسید که: اول همه احکام کدامست ؟عیسى او را جواب داد که: اول همه احکام این است که: بشنواى اسرائیل خداوند خداى ما واحداست و خداوند خداى خود را به تمامى دل و تمامى جان و تمامى خاطر و تمامى قوت خود محبت نما که اول ازاحکام دین است. همین مضمون راانجیل متى آورده است ولکن سوال کننده را فریسیان و فقیه ذکر کرده و در خاتمه آن را ریشه اصلى تورات و صحف انبیاء مى شمارد. در جاى دیگر وقتى ابلیس حضرت عیسى ( ع ) را به بالاى کوهى بلند برده و همه ممالک جهان را به وى نشان مى دهد و مى گویداگر مرا سجده کنى همه را به تو مى بخشم عیسى ( ع ) در جواب مى گوید: اى شیطان مکتوب است که خداى خویش را پرستش کن و غیراو را عبادت منما. همین مضمون درا نجیل متى باب چهارم نیز آمده است. درانجیل متى باب ششم چنین مى خوانیم: هیچ کس دو آقا را خدمت نمى تواند کرد زیرااز یکى نفرت دارد و به دیگرى محبت و یا به یکى مى چسبد و دیگرى را حقیر مى شمارد. محال است که خدا و ممونا را خدمت کنید. [ممونا] رب النوع پول پرستى است. از دیدگاه عیسى ( ع ) خداپرستى با پول پرستى در یک تعارض قطعى است. همین مضمون درانجیل لوقاباب شانزدهم آمده است. عیسى ( ع ) رسالت خویش رااز جانب خداوند یکتا مى دانست و معجزاتش را نیز بااذن خداانجام مى داد. هنگامى که تعلیمات وى مورد تعجب دشمنان قرار مى گیرد مى گوینداین تعلیمات از کجاست؟ عیسى ( ع ) همه این تعلیمات رااز جانب خدا مى شمارد. 2. عقیده به معاد از مدارک دینى اسلام بر مى آید که تمام ادیان آسمانى دراین اصل مشترک بوده اند همه پیامبران مردم را به خداى یگانه واعتقاد به روز حساب و پاداش فرا مى خوانده اند. « ان الله اشترى من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فى التوراه والانجیل والقرآن.. .. » (سوره توبه آیه 11 سوره اعراف آیه 59 سوره شعراء آیه 135 سوره طه آیه 14 سوره مریم آیه 31). در آیه شریفه فوق خداوند اسلام مى دارد کسانى که در راه خدا پیکار کنند بهشت براى آنان است واین وعده اى است که در تورات وانجیل و قرآن داده شده است. قرآن در چندین مورداز حضرت موسى ( ع ) نقل مى کند که مردم را به پرستش خدا وایمان به آخرت دعوت کرده است. درباره یهودیان زمان ظهور پیامبراسلام (ص ) مى فرماید: «قالو لن یدخل الجنه الا من کان هودااو نصارى تلک امانیهم قل فاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (سوره بقره آیه 111) ترجمه: و گفتند: هیچ کس به بهشت در نیاید مگر کسى که یهودى یا مسیحى گشت. آن تمناهاى ایشان است. بگو: اگر راست مى گویید برهان خویش ارائه دهید. و یا مى گویند: هیچ گاه پیروان یهود به جهنم نمى روند جز چند روزى( بقره، آیه 80) بدین ترتیب معلوم مى شود که عقیده به بهشت و جهنم در میان آنان بوده است. تورات موجود در پنج صفر تورات به صراحت از عقیده به معاد و بهشت و جهنم سخنى به میان نیامده است تورات موجود ثواب و عقاب حساب و کتاب را مخصوص این جهان دانسته و به بنى اسرائیل وعده داده که در صورت ایمان و اطاعت از دستورات خدا محصولشان پرخیر و برت و بر دشمنان چیره خواهند شد و در صورت عصیان نعمت و برکت از آنان سلب شده و نکبت و بلا بر آنان نازل خواهد گردید. و حتى تهدیدات وانذاراتى که از موسى ( ع ) نسبت به دشمنان در تورات فعلى موجوداست محدود به همین جهان است. در دیگر آثار یهودیان که برخى از آنها در عهد قدیم نیز موجود است کلمات واصطلاحاتى دراین زمینه به کار برده شده است مانند: [ هاویه] که گاهى آن را به معناى محل اموات و گاهى به معناى محل امن واستراحت و پیروزى و در برخى موارد آن را مکانى براى شریران و خطاکاران تفسیر کرده اند. ولى با توجه به قبل و بعداین موارد مشخص مى شود که[ هاویه] در این موارد موضعى در عالم بعد نیست بلکه در همین جهان است که مردم رااز آن مى ترسانند البته بعدااین کلمه را محل عذاب ابدى دانستند. در کتاب امثال سلیمان آمده است: همانطور که هاویه و جهنم محل گناهکاران است مکانهاى رفیع نیز مخصوص عاقلان است. اما کتابهایى که علماى یهود به عنوان شرح و تفسیر بر تورات نگاشته اند از معاد و بهشت و جهنم به تفصیل سخن گفته اند. و بهشت و جهنم را شبیه آنچه مسلمانان بدان معتقدند معرفى کرده اند. انجیل دراناجیل موجود و کتابهاى دینى مسیحیان مکرراز بهشت و دوزخ و برزخ و وارد شن در ملکوت خدا حکم به عدالت بین مردگان سخن به میان آمده است. درانجیل متى لوقا ویوحنا آمده است: خداوند براى مومنین حیات جودانى مقرر داشته است. درجاى دیگر آمده است: و مغضوبین و منفورین درگاه او مردمانى هستند که همواره در جهنم غفلت و بى خبرى به سر مى برند. غذاب و هلاکت مخصوص گناهکاران است. در موارد مختلف به توصیف جهنم، قیامت و قیام مردم از قبرها پرداخته است. 3. عقیده به وجود منجى اندیشه نجات بخشى و عقیده به موعودى که در پایان جهان خواهد آمد و نظام منطبق با قوانین الهى و آسمانى خواهد ساخت به طورکلى در ادیان آسمانى وجود دارد. امااین که ویژگیهاى این موعود چیست؟ کى و کجا ظهور خواهد کرد؟ در همه ادیان یکسان نیست. اما همه ادیان معترفند که: موعود آخرالزمان از طرف خداوند مامور به ساختن جهانى خالى ازاندوه و درد مى شود. این نجات بخش به خودى پسندیده تقوا دانش و همه صفات نیکو آراسته واز بدیها و زشتیها مبراست. در همه ادیان نوعى اعجاز یا فوق عادت در مسائل مربوط به موعود آخرالزمان دیهد مى شود. در عهدین ظهور مجدد عیسى به عنوان موعود جهانى و نجات بخش پایانى و دراسلام حضرت مهدى ( ع ) موعود جهانى است. عهدین واسلام براى ظهور موعود وقتى معین نکرده اند بلکه ظهور را ناگهانى دانسته اند و تعیین کنندگان وقت نفرین شده اند. به هرحال علاماتى براى ظهور یاد شده است. به عقیده تمام ادیان آسمانى جامعه اى که پس از ظهور موعود تشکیل مى شود مجموعه اى به تمام معنى هماهنگ و زیباست. جهانى که بر بنیاد دین که از رهبرى الهى برخورداراست. حکومتى که در آن نادرستى و ناراستى وجود ندارد. جهانى که در آن دانش به اوج خود رسیده و فرهنگ عمومى بدان حد رشد یافته است که نزاعها و کشمکش هاى ردى وجود ندارد. عدل و قسط بر همه ارکان جامعه حاکم است. فراوانى در همه مظاهر طبیعت به چشم مى خورد. آسایش و آرامش بر همه ارکان جامعه حاکم است. قانون مسلط دراین جامعه همان قانون خدایى است که در کتابش بر مردم فرستاده است. این جهان بى رنج ادامه مى یابد تا بدان جا که به رستاخیز بپیوندد و به سعات ابدى و جاوید منتهى شود. 4. وحى از منابع معرفت برخى از مکاتب حس گرا هستند یعنى فقط حس رااز منابع معرف مى شناسند و بس. برخى در جهت عکس عقل گرا هستند و براى حس و تجربه هیچ ارزشى قائل نیستند. ولى ادیان الهى افزون بر حس و عقل و. .. وحى رااز منابع معرفت دانسته و معتقدند که خداوند پدیده وحى را به کمک عقل انسان فرستاده است وانسان باید همواره با دو چراغ عقل و هدایت وحى راه سعادت را بپیماید و وحى بهترین منبع معرفت است زیرا از علم بى پایان خداوند سرچشمه مى گیرد. در حالى که سایر منابع مربوط به انسانهاست و در برابر علم خداوندى محدود و ناچیزاست. آیات بسیارى در قرآن کریم به مساله وحى به عنوان یک منبع عظیم معرفت و شناخت اشاره مى کنند. این آیات گاهى با عنوان وحى گاهى به عنوان: تنزیل وانزال گاهى با عنوان: تبیین آیات الهى گاهى با عنوان: تکلم خداوند با پیامبران و... آمده است. آیاتى که وحى را از منابع معرف همه ادیان الهى مى دانند بسیاراست به عنوان نمونه: « ولقدارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» (سوره حدید آیه 25) ترجمه: ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان (شناسائى حق از باطل ) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. منظوراز کتاب کتب آسمانى است که جامع معارف الهى احکام و قوانین سیاسى و... بوده است. این کتب از منابع معرفت در نزدادیان الهى به شمار مى آیند. و در جاى دیگر مى فرماید: « وماارسلنا من قبلک الا رجالا نوحى الیهم» (سوره نحل آیه 43) ترجمه: و ما پیش از تو جز مردانى که به آنها وحى مى کردیم نفرستادیم. 5. احیاءارزشهاى انسانى و فضائل اخلاقى تشکیل جامعه اى که معیارهاى معنوى وانسانى بر آن حاکم باشد رسیدن به جامعه اى که در آن از ظلم و ستم اثرى نباشد فساد و رذائل اخلاقى جاى خود را به فضائل داده باشد از خواسته هاى ادیان آسمانى است. هر یک از پیامبران الهى در زمان خویش مردم را به ارزشهاى معنوى و انسانى دعوت کرده و آنان را از ضدارزشها و رذائل اخلاقى برحذر مى داشته اند. قرآن کریم این حقیقت رااز سیره انبیاى گذشته این گونه بیان مى کند: « لقدارسلنا ریلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» (سوره حدید آیه 25) آیه شریفه فوق با صراحت اقامه عدل و قسط را هدف رسالت و بعثت پیامبران الهى معرفى کرده است. و در جاى دیگر با تفصیل بیشترى برخى ازارزشها و ضدارزشها را برشمرده است: بگو: بیایید آنچه را پرودگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم. این که: به خدا شرک نورزید. و به پدر و مادر نیکى کنید. و از بیم فقر فرزندان خود را نکشید. ما به شماایشان روزى مى دهیم. و به کارهاى زشت چه آشکارا و چه پنهان نزدیک نشوید. و کسى که خدا کشتنش را حرام کرده است نکشیداینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى کند تا شاید تعقل کنید. به اموال ایتام نزدیک نشوید مگر به نیکوترین وجهى که به صلاح او باشد. و پیمانه و وزن رااز روى عدل تمام کنید. ما به کسى جزاندازه توانش تکلیف نمى کنیم. و هرگاه سخن گوئید عادلانه گوئید هر چند درباره خویشاوندان باشد. و به عهد خدا وفا کنید. اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى کند باشد که پند گیرید(سوره انعام آیه 151). علامه طباطبائى (ره ) در ذیل آیات فوق مى نویسد: آیات فوق محرماتى را بیان مى کند که اختصاص به شریعت خاصى ندارد... انبیاى پیشین: نوح لوط صالح ابراهیم هود شعیب موسى عیسى و دیگر پیامبران نیز مردم را به این دستورات سفارش و توصیه مى کرده اند. بنابراین مى توان گفت که: همه ادیان آسمانى به ارزشهاى انسانى و معنوى همچون: راستى درستى عفت و پاکدامنى عدالت و قسط زهد و پارسائى و... دعوت کرده اند. و همگان نیزانسان رااز ضدارزشها و رذائل اخلاقى همچون: فساد وابستگى به دنیا ظلم و ستم و... برحذر داشته اند. 6. ظلم ستیزى پیامبران الهى همواره با مستکبران و ظاغوتیان درگیر بوده اند. قرآن صحنه هاى گوناگونى رااز تقابل و جبهه بندى مستکبران در مقابل انبیاء و مستضعفان درامتهاى گذشته وامت اسلام بیان کرده تا روشن شود که روحیه استکبارى طبعا و ذاتا با دعوت نجات بخش پیامبران الهى ناسازگار و در تضاد بوده است. تقابل موسى و فرعون و فرعونیان با بنى اسرائیل نمونه واضح و آشکار مواجهه مستکبران با مستضعفان است. قرآن با تعبیرات رسااین حقیقت را بیان کرده است: « قال الملاء من قوم فرعون ان هذا لساحر علیم یریدان یخرجکم من ارضکم» (سوره اعراف آیه 109) ترجمه: مهتران قوم فرعون گفتند: این جادوگرى هست دانا که مى خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند. « ثم بعثنا من بعده مرسى و هارون الى فرعون و ملائه با یاتنا فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین» (سوره یونس آیه 75 88سوره هود آیه 97 98) ترجمه: پس از آنها موسى و هارون را همراه آیات بر فرعون و مهتران قومش مبعوث کردیم. آنان سرکشى کردند و مردمى تبهکار بودند. عیسى ( ع ) نیز همین مواجهه و مقابله با مستکبران زمان خویش را داشته است: « واذا قال عیسى ابن مریم یا بنى اسرائیل انى رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدى من التوراه و میشرا برسول یاتى من بعدى اسمه احمد فلما جائهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین» (سوره صف آیه 6 14) ترجمه: یاد کن هنگامى را که عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم که آنچه از تورات پیش از من آمده است تصدیق مى کنم و به پیامبرى بشارت مى دهم که پس از من بیاید و نامش احمد باشد. پس چون وى با معجزات آمد گفتند: این جادویى نمایان است. اناجیل موجود نیز بارهااز ظلم ستیزى عیسى ( ع ) سخن گفته است به عنوان نمونه: اگر کسى نزد من آید و پدر و مادر واولاد و برادران و خواهران حتى جان خود را دشمن ندارد شاگرد من نمى تواند بود. و هر که صلیب خود را برندارد واز عقب من نیاید نمى تواند شاگرد من باشد(انجیل لوقا باب 14). و در جاى دیگر آمده است: هر که کیسه دارد آن را بردارد. و همچنین توشه دانها و کسى که شمشیر ندارد جامعه خود فروخته آن را بخرد. عیسى ( ع ) مردان شهادت طلب و صلیب به دوش و شمشیر به دست را براى چه مى خواهد؟ روشن است بااعلام رسالت خویش ستمگران و طواغیت علیه او شوریدند واو که از جانب خدا مامور بود به ایستادگى در مقابل آنان باید چنان یارانى داشته باشد. واما مقابله پیامبر گرامى اسلام (ص ) با مستکبران و توقعات آنان که پیامبر هم باید همانند آنان ثروتمند باشد و فقراء راازاطراف خود براند وانتقاد آن حضرت از طواغیت و ملاء و مترف بخش وسیعى از قرآن را فرا گرفته که فعلا مجال ذکر آن نیست. 7. دستورالعملها تمامى قوانین اجتماعى و سیاسى عبادات و دستورالعملها درادیان الهى بر پایه توحید و یکتاپرستى عدل و مصلحت فرد واجتماع استوار است. ازاین جهت نیز ادیان الهى دراصل شرایع مشترکند. قرآن دراین زمینه مى فرماید: « شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا والذى اوحیناالیک و ما وصینا به ابراهیم و موسى و عیسى ان اقیمواالدین ولاتنفرقوا فیه» ( سوره شورى آیه 13) ترجمه: آئینى را براى شما تسریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و عیسى و موسى سفارش نمودیم که دین را بر پا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید. تعبیر: [من الدین] بیانگراین مساله است که اشتراک و هماهنگى ادیان آسمانى تنها دراصول عقائد نیست بلکه مجموعه دین الهى از نظر اساس و ریشه یکى است هر چند به تناسب حال ملتها و به حسب مقتضیات زمان و مصالح اقوام و ملل در کیفیت عمل واجراء با هم تفاوت دارند. قرآن دراین زمینه مى گوید: « ولکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا » (سوره مائده آیه 48) « ولکل وجهه هو مولیها » (سوره بقره آیه 148). اقسام وانواع عبادات: نماز روزه جهاد فى سبیل الله هجرت شهادت فى سبیل الله امر بمعروف و نهى از منکر و نیز قوانین سیاسى و اجتماعى واقسام وانواع معاملات وازدواج در همه ادیان وجود دارد اما با کیفیت هاى گوناگون براى این مطلب شواهد بسیاى از آیات قرآنى و روایات ماثوره از معصومین ( ع ) داریم. روزه در همه اقوام پیشین و شرایع قبل ازاسلام بوده است: « کتب علیکم الصیام کماکتب على الذین من قبلکم » (سوره بقره آیه 183) موسى و عیسى و شعیب ( ع )از نماز سخن مى گویند(سوره طه 14 سوره مریم 31 سوره هود 87). قرآن از قول حضرت عیسى نقل مى کند که فرموده است: « واوصانى بالصلوه والزکاه مادمت حیا » ( سوره مریم آیه 31). و درجاى دیگر قرآن مى گوید به تمامى پیامبران انجام کارهاى نیک و بر پا داشتن نماز را وحى کردیم: « واوحیناالیهم فعل الخیرات واقام الصلوه » (سوره انبیاء آیه 73). 1- مجله حوزه، شماره 47، مقاله مبانى تفاهم ادیان توحیدى 2- حقوق اقلیتها عمید زنجانى، ج 1، ص 48 و ج2، ص 72 3- دین شناسى تطبیقى، شهید باهنر، ص 30 4- علامه طباطبایی، تفسیر المیزان ج 7، ص 372

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : مشترک ادیان توحیدی , مشترک ادیان توحیدی