مرجع فایل

نظر

دانلود حساس اجتهاد در حل مشکلات


 

  • دانلود حساس اجتهاد در حل مشکلات
    دانلود حساس اجتهاد در حل مشکلات دسته: علوم انسانی
    بازدید: 19 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 11 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 1

    حساس اجتهاد در حل مشکلات

    قیمت فایل فقط 3,000 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل نقش حساس اجتهاد در حل مشکلات بقلم: حجة الاسلام و المسلمین عزیز اللَّه حسنى اردکانى فیها إلى رواة أحادیثنا...(1)؛ و در حوادث واقعه (مسائل روز آمد)، به راویان احادیث ما رجوع کنید. «حوادث واقعه» یا «مسائل مستحدثه» مسائل جدید و نوپدیدى است که در هر زمان مطرح مى گردد و امام علیه السلام پاسخگویى به آن ها را بر دوش فقها و دانشمندان علوم اسلامى نهاده است. در هر زمان پیشرفت هاى علمى و جهانى، پرسش ها و مسائل جدیدى مطرح مى کند و افکار دین ورزان را به خود مشغول مى دارد. این مسائل نوظهور، دانشمندان علوم اسلامى، به ویژه مجتهدان و مراجع بزرگ را در برابر انبوهى از وظایف جدید قرار مى دهد. دنیاى امروز، میدان برخورد آرا و تضارب افکار گوناگون است. موج نوجویى و نوخواهى امروز دست در طرد و نفى سنت ها و آداب کهن دارد، تا جایى که برخى را این پندار است که مذهب، با نوجویى و نوخواهى سرِ ناسازگارى دارد. این جماعت ناآگاه مى پندارند که دین در جامعه ى متمدن امروز کارى از پیش نمى برد، بنابراین باید یکسره طرد گردد و به دست فراموشى سپرده شود. هم چنین معتقدند که مسائلى چون: آزادى، دموکراسى، عدالت اجتماعى و عدالت اقتصادى از مباحث امروزین جهان و زاده اندیشه ورزان این دوران است و دین و علماى دین در تحقق آن نمى توانند گامى بردارند، اما به رغم این سخنان، معتقدیم که اسلام دین خاتم است و پابند زمان و مکان معینى نیست. اسلام آیینى فراگیر است که در هر زمان براى نیازهاى فردى و اجتماعى بشر پاسخ درخور دارد و در برابر هیچ مشکلى در بن بست ناتوانى و بى پاسخى قرار نمى گیرد. مفتوح بودن باب اجتهاد از ویژگى هاى مذهب ارجمند تشیع است که به موجب آن، عالمانِ دین فهم و پارسا در هر زمان مى توانند پاسخگوى پرسش هاى نوپدید باشند. یکى از اصول اجتهاد داشتن آگاهى کافى و وافى از اوضاع و احوال روزگار است که در تطبیق قواعد کلى بر مسائل نوپدید فرعى، فراوان به کار مى آید. امروزه دنیاى اسلام با «ایسم»ها، اندیشه ها، پرسش ها و مکاتب الحادى و ضد دین درگیر است و تنها مراجع بزرگ دین و آگاهان به مسائل عصرى و جهانى قادر به اقناع وجدان هاى آگاه و جوابگویى به شبهات و مبارزه مستدل و آگاهانه با تهاجم فرهنگى اند. در کتاب کافى از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس(2)؛ کسى که اوضاع و احوال زمانه خویش را به درستى بشناسد، در برابر شبهه ها غافلگیر نمى شود [و به خوبى از عهده پاسخ به ایرادها و انتقادها بر مى آید]». اساس اجتهاد بر دریافت احکام الهى از منابعى چون: کتاب، سنت، عقل و اجماع استوار است. براى رسیدن به چنین مقامى باید سالیان متمادى رنج تحصیل علوم مختلفى مانند: ادبیات، منطق، معانى، بیان و از همه مهم تر فقه و اصول را بر خود هموار کرد، اما یک فقیه توانا براى پاسخگویى به پرسش ها و صدور فتوا، علاوه بر مقام علمى، مى بایست بر بسیارى از مسائل، از جمله آگاهى هاى عصرى و آشنایى با زمان و زمانه خویش احاطه داشته باشد. مجموعه یکصد و پنجاه جلدى موسوعة الفقه از آثار گران بهاى مرجع بزرگ تقلید حضرت آیة اللَّه مرحوم حاج سید محمد حسینى شیرازى (رحمه الله) را کتابى دیدم که روح استنباط و اجتهاد و نیز احاطه به مسائل زمان در آن متجلى است. با مطالعه این اثر سترگ بر دغدغه هاى فکرى و احساس مسؤولیت پذیرى آن مرجع عظیم الشأن واقف شدم. آن بزرگوار در تمام عمر در راه تحقیق آرمان هاى اسلامى و تبیین و نشر آموزه هاى دینى شورى در سر و خامه اى در دست داشت و تمام اندیشه و همت و نیروى خود را در این راه به کار گرفته بود. رضوان الهى بر او باد. -------------------------------------------------------------------------------- 1) کمال الدین، ج 2، ص 483. 2) کافى، جلد 1، ص 26.

    قیمت فایل فقط 3,000 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود حساس اجتهاد در حل مشکلات , حساس اجتهاد در حل مشکلات



نظر

دانلود و رسوم خراسان


 

  • دانلود و رسوم خراسان

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    دانلود و رسوم خراسان دسته: علوم انسانی
    بازدید: 12 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 21 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 17

    و رسوم خراسان

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل نهبندان پارچه بافی پارچه بافی در تمام نقاط استان خراسان انجام میشود. بافت پارچه هایی برای تهیه و دوخت انواع البسه مردانه و زنانه ، بافت حوله- جابندو...از وظایف سنگینی است که برعهدة زنان می باشد. فرتی farati و کرباس دو اصطلاح عمومی است که به محصولات أین کارگاهها اطلاق میشود امروزه با رواج استفاده از پارچه های ارزان قیمت و رنگارنگ کارگاهها ی پارچه بافی نیز از کار افتاده اند. کارگاههای کوچک چوبی که در گوشه اتاق نشیمن همه خانه های روستایی هنوز جای خالی اش بچشم می خورد و با در مناطق دور افتاده هنوز برای بافت حوله مورد استفاده قرار می گیرد شمال خراسان بافت نوارهای تزیینی به عمل بافت نوارهای تزئینی در شمال خراسان مداخل بافی با جهره بافی میگویند کارگاه بافت مداخل از جنس چوب ساخته میشود. هریک از نخهای تار به یک صفحه چهار گوش از جنس پوست و یا امروزه نگاتیو عکسهای رادیولوژی وصل شده استو بافنده تا تغییر وضعیت هریک از صفحه ها به نقش پردازی بر روی نوار مبادرت می ورزد. قوچان پوستین دوزی زندگی دامداری و کوچ نشینی همراه با سردی هوا در شمال خراسان سبب رواج استفاده از پوستین و در نتیجه پوستین دوزی شده است. قوچان پوستین دوزی هوای سرد و دام فراوان قوچان أین صنعت دستی را بوجود آورده است، پوستین دوزی یک صنعت سنتی و قدیمی است. پوستین های قوچان در میان دامداران شمال خراسان معروف است. پوستین دوزی از مشاغلی است که افراد خاصی به آن مبادرت می ورزند که اجدادشان برای آنها به ارث گذاشته اند ، مرکز اصلی و مهم آن قوچان است. استفاده از پوستین در اکثر شهرهای شمالی خراسان در فصول سرد رایج است. در حال حاضر در قوچان یک نفر به أین حرفه اشتغالف دارد که اجدادش یکی دو نسل قبل از او از أین راه امرار معاش می کردند. کار تهیه پوست که جزو مراحل اولیه می باشد بر عهده خود پوستین دوز است. گناباد نمد مالی یکی از صنایع دستی است که در حال حاضر در روستای بیمورق که بطور اجمال مورد پژوهش قرار گرفته تهیه می گردد. عمده کار نمد مال این روستا تهیه و مالیدن نمد چوپانی است که در زمستان از آن استفاده می کنند. مواد اولیه نمد مالی پشم گوسفندان می باشد که آنرا از دامداران می خرند پس از تهیه پشم آنرا با کما ن حلاجی که خود نمد مالان در اختیار دارند حلاجی می کنند تا آماده کار شود . سبد بافی از صنایع دستی دیگر سبد بافی است که در یکی از روستاهای دیگری که بطور اجمال مورد پژوهش قرار کرفته معمول می باشد خانیک از روستا های مناطق سردسیر و ییلاقی گناباد می باشد که در طول این تحقیق برآن نگاهی انداخته شده است. سبد بافی در این روستا بعنوان یک منبع درآمد برای برخی از اهالی میباشد که در حال حاضر بندرت دیده می شود. مواد اولیه سبد بافی چوبهای نازک و طویل درخت بید می باشد که از آن وسایل زیر را بدست می آورند . سرخس نجاری یکی از فنون و صنایعی که در گذشته در بعضی از روستاها و شهر سرخس رایج بوده است. نجاری سنتی با روش و وسایل ابتدایی بوده است که در حال حاضر در روستاها بجز بزنگان و شهر سرخس و آن هم با فنون و روشهای جدید، در سایر روستاهای مورد پژوهش ازبین رفته و اثری از آن دیده نمی شود. نجاران سنتی ، ساختن در بهای خانه، پنجره ها ، کمد ، صندوقچه جهت لباسها ، دسته بیل و کلنگ ، میخ زدن و تراشیدن چوب جهت سقف خانه ها را در گذشته برعهده داشته اند، که در بعضی از روستاها مثل قره قیطان ، اسلام قلعه بخاری محلی وجود نداشته و کارهای نجاریشان را نجاران دوره گرد انجام می داده اند. نیشابو قالی بافی یکی از معمولترین صنایع دستی که در گذشته به وفور در کلیه مناطق بررسی شده رایج بوده قالی بافی است. قالی بافی که در گذشته رایج بوده با قالی بافی امروزی تفاوت داشته است . در زمانهای قبل دستگاههای قالی بافی بصورت افقی و بر روی زمین دایر می شده که متشکل از دو تیر چوب بوده و در فاصله ای معین به چهار میخ آهنی بلندکه در چهار نقطه متقابل به زمین کوبیده می شد می بستند. مواد اولیه : در کلیه مناطق مواد اولیه این نوع قالی بافی را از پشم گوسفندان تهیه می نمودند پشم را بعد از چیدن از بدن حیوانات شستشو می دادند و بعد با رنگهای گیاهی آنرا رنگ می زدند و بوسیله جلک و چرخ به نخ تبدیل می کردند و بدون اینکه نقشه ای بکار ببرند می بافتند. ابزاری که در قالی بافی گذشته و حال مورد استفاده قرار می گیرد پاکی وسیله ای جهت بریدن رنگ یا نخ در موقع بافتن - افه یا به اصطلاح استاد استوک جهت ضربه زدن بر لبه قالی - قیچی یا مقراض. امروزه قالی بافی در تمام مناطق بوسیله دستگاههای آهنی عمودی انجام می گیرد که بر اساس نقشه ای از قبل در بازار شهر تهیه می کنند می بافند. فردوس آهنگری  این حرفه که در گذشته وظیفه تامین ابزار فلزی را برعهده داشت اکنون نیز به دلیل کاربرد برخی صنایع سنتی در شهرستان به حیات خویش ادامه می دهد . کارگاههای آهنگری سنتی در شهر فردس بصورت محدود وجود دارد. جوانان به این حرفه علاقه چندانی ندارند اما به لحاظ اینکه کوبیدن پتک بر روی آهن گداخته به نیروی فراوانی محتاج است هر استاد کار از نیروی یک جوان در این عمل بهره می گیرد . ابزار مورد نیاز آهنگر عبارتند از: دم آهنگری یا دستگاه : از دوصفح چوبی با پرده های پوستی ویک محل بعنوان کوره تشکیل یافته ااست. این سیستم که در گذشته ( تا حدود 30 سال پیش ) کاربد داشته است. جهت دم دادن نیاز به یک نیروی انسانی دارد. با حرکت دم ، بادبه محل کوره هدایت می شود و زغال سنگ را می گذارد تا حرارت کافی جهت گداختن آهن تامین شود. امروزه اهنگرها از دم برقی استفاده می کنند بیرجند قالیبافی قالی شهرستان بیرجند نیز از شهرت جهانی برخورداغر است و نقشهای ، زیبای قالی آن زبانزد خاص و عام است ولی متاسفانه نقشهای زیبا و مشکل قبلی از رونق افتاده و جز معدود افرادی که اکثراً کارهای سفارشی انجام می دهند، بقیه نقشهای جدید و ساده را به سفارش تجار قالی انجام میدهند پارچه بافی برای درست کردن دار و بافتن پارچه ابتدا کلاف نخ تار را می جوشانند تا سفت شود و نان خشک در آب جوش می ریزند و نخها را مشت می کنند تا ضخیم شود. نخ کلاف را داخل نورد می گذارند تا خشک شود. بعد بوسیله چرخ دوک ریسی نخها را بدور ماسوره می پیچانند و بعد چهار تا چوب در یک زمین بزرگ می کوبند و نخها را بصورت مستطیل بدور این چهار چوب می پیچانند، سپس نخها را یک تار ، یک تار از داخل تیغ و گله تیغ عبور می دهند و دستگاه را وصل می کنند و بعد نخ را بوسیله ماسوره که در داخل سبچ است از داخل تارها عبور می دهند و با شانه هر ردیف نخ را می کوبند سپس بوسیله پوشال تارها را بصورت زیگزاگ بالا و پایین می برند تا تارها بدور نخها بپیچند . پلاس بافی پلاس بافی اکثراً با موی بز انجام می گیرد ولی در روستای خور نوع دیگر پلاس بافی با روگ (تکه پارچه) انجام می گیرد. برای بافت پلاس ابتدا دار پلاس را بوسیله میخ سر پا می کنند، سپس شتها را از دور سر کار و کون کار می گذرانند و بعد بخاطر اینکه تارها به همدیگر نرسد و بهم نخورد روی چوب کار را گل می کنند. سپس به وسیله ماسوره و نخ پلاس را می بافند. برای بافت پلاس با روگ ابتدا چند ردیف شتها را می چینند که به آن ساده گویند بعد به وسیله تکه های پارچه که به آن روگ گویند شروع به بافتن پلاس می نمایند . ریسندگی با جلگ جلک یک چوب چهار پر است که نخها را بدور پره ها می پیچند و با چرخاندن جلک پشم را تبدیل به نخ می نمایند. جلک ریسی را بیشتر چوپانان بدنبال گله خود و پیرمردان از کار افتاده در میدان ده انجام می دهند . حصیر بافی برای بافت حصیر ابتدا نخها را به لنگر وصل می نمایند، سپس یک نی در روی دستگاه می گذارند ولنگرها را به صورت زیگزاگ از روی نی عبور می دهند سپس نی دیگری در روی دستگاه می گذارند و دوباره لنگرها را از دور آن عبور می دهند که با عبور نخ لنگر از دور ، نیها بهم متصل شده و حصیر درست می شود. نی های اضافی و بلند را با چاقو می برند و وقتی حصیر بافته می شود با قیچی کنارة حصیر را راست می برند و بعد با پارچه و نخ وسوزن کنارهای حصیر را می دوزند . نمدمالی نمد مالی از جمله فنونی است که سابق در بیرجند و بعضی از روستاها رایج بوده است ولی در حال حاضر فقط در بعضی از روستا ها کم وبیش به این کار می پردازند. از جمله این روستاها روستای سلم آباد در نزدیکی سر بیشه است. اکثر مردم این روستا در گذشته نمد مال بوده اند و در حال حاضر هم چندین دستگاه نمد مالی در این روستا فعال است . آهنگری برای ساخت کلنگ در آهنگری ابتدا یک تکه آهن بزرگ را در کوره می گذارند تا گرم شود. بعد با انبر کلنگ را می گیرند و روی سندان گذاشته و با پک می زنند و به آن حالت می دهند. دوباره آنرا درآتش می گذارند و با سمبه باریک انتهای کلنگ را سوراخ می نمایند و بار دیگر آنرا با سمبه بزرگتر سوراخ می نمایند تا به اندازه آن اندازه که دسته کلنگ در آن جا بگیرد. سپس بار دیگر آنرا در آتش می گذارند و نوک آنرا تیز می نمایند. . نیشابور ریسندگی ریسندگی از جمله وظایف زنان روستای است که با پشم گوسفند، موی بز و پنبه برای تهیة بافتنی ها نخ می ریسند. وسایل کار در أین حرفه عبارتند از : 1- چرخ: دستگاه نخ ریسی برای تهیه و تولید نخهای پنبه ای مورد استفاده قرار می گیرد.2- دوگلوdoglu یا جلک jalak : جت پشم ریسی مورد استفاده قرار می گیرد. مسگری مس گران به ساخت انواع ظروف مسی از قبیل دیگ، طشت، کاسه ، سینی و … اشتغال دارند. چکش ابزار شکل دادن به مس است. سفید گران که در کنار مس گرها استقرار یافته اند به سفیدگری ظرف مسی مشغولند. سفیدگرها بوسیلة دم به ذغال حرارت لازم جهت داغ کردن مس را تولید می کنند. انبرهای مخصوص جهت گرفتن قطعات مسی در أین مرحله بکار می آیند . پس از حرارت دادن به قطعات مسی مقداری قلع بر روی آن می مالند و بوسیلة یک پنبه که آغشته به نشادر شده است قلع را بر روی سطح ظروف پهن می کند. . گناباد قالی بافی . یکی از معمولترین صنایع دستی که در گذشته به وفور در کلیه مناطق بررسی شده رایج بوده قالی بافی است. قالی بافی که در گذشته رایج بوده با قالی بافی امروزی تفاوت داشته است . در زمانهای قبل دستگاههای قالی بافی بصورت افقی و بر روی زمین دایر می شده که متشکل از دو تیر چوب بوده و در فاصله ای معین به چهار میخ آهنی بلندکه در چهار نقطه متقابل به زمین کوبیده می شد می بستند. نجاری نجاری ازجمله صنایع دستی است که درمناطق بررسی شده بیشتر معمول بوده است. ذر گناباد و روستای قوژد کماکان به این حرفه اشتغال دارند. البته برخی از نجاران به جای ابزارسنتی و دستی ابزارهای ماشینی را مورد استفاده قرار می دهند.در کلیه مناطق نجار به ساخت وسایل و کارهایی از قبیل ساختن دربهای چوبی - چهار پایه - صندلی - دسته بیل و کلنگ - ساخت ابزار و وسایل کشاورزی - کرسی و دیگر وسایل ضروری زندگی می پرداخته اند. امروزه در روستاها این صنعت از بین رفته است. درگز آهنگری یکی از صنایع سنتی که در اکثر مناطق مورد پژوهش در گذشته رایج و در حال حاضر متروک گشته آهنگری به شیوه سنتی می باشد ، آهنگر در بعضی از مناطق مثل لطف آباد ، حاتم قلعه و روستای لاین نو در گذشته رایج و در روستای گپی و دوست محمد بیگ بصورت دورگرد بوده است. در بخش نوخندان و شهر درگز آهنگر از گذشته دور تاکنون مشغول ساختن ابزار آلات مورد نیاز عموم بوده است که بدنبال کسب و کار به روستا های همجوار می رفته ، و وسایل مورد نیاز روستاییان را ساخته یا تعمیر می نموده است. آهنگر نوخندانی در گذشته به روستاهای خادملو و منطقه درونگر، پالکانلو ، برچ قلعه و سایر مناطقی که زمینه کاری برایش فراهم بوده رفت و آمد می کرده است، وسایلی که آهنگر در مناطق مورد پژوهش ساخته و پرداخته می کند عبارتند از: بیل ، کلنگ، ابزار دروی گندم و جو و علوفه ، انواع میخ، زنجیر، پاشنه درهای چوبی، درست کردن نعل و نعل بندی الاغ و اسب و قاطر و غیره فردوس قالی بافی قالی بافی به دو روش انجام می شود. روش سنتی که دار آن بصورت خوابیده بر روی سطح زمین قرار می گیرد . قطعات تشکیل دهنده این نوع دار کاملا چوبی است و نقوش آن به طور ذهنی توسط دختران و زنان بافنده پیاده می شود. روش دوم که از حدود 20 سال پیش در اکثر نقاط روستایی و شهری رواج یافته توسط دارهای آهنی از پیش ساخته شده انجام پذیر است. در این روش برخی استاد کارهای سرمایه دار ساکن در نقاط شهری و یا مراکز دولتی مانند جهاد سازندگی سابق عوامل تولید قالی را در اختیار بافنده ها قرار می دهند و در قبال پرداخت دستمزد سفارشات گوناگون قالی و قالیچه را تهیه می نمایند. ابزار قالیبافی عبارتند از بپکی – دستوک و قیچی . نخهای قالی بافی اکثراً از جنس پشم است . در قالیبافی سنتی کلیه مراحل مربوط به پشم ریسی و رنگرزی در محل صورت می گیرد. رنگ مورد نیاز نخها را از شهر خریداری نموده و خود مبادرت به رنگرزی نخها می نمایند نجاری در شهرستان فردوس نجارها به انواع سنتی ، مدرن وتلفیقی از سنتی و مدرن تقسیم می شوند. در نجاریهای سنتی که اکثراً در حاشیه شهرها و روستاها به چشم می خورند، هنوز از ابزار قدیمی استفاده می شود. این کارگاهها به ساخت و تعمیر لوازم کشاورزی ، در ، پنجره، گهواره، دسته بیل، چکش، کلنگ، آخور و000 مشغولند. ابزار اینگونه کارگاهها عبارتند از تیشه پرما (نوعی مته سنتی) ، ارّه، رنده، سوهان چوب ساب ، اسکنه. نجاریهای مدرن به تولید وسایل جدید مشغولند. انواع میز، مبل، دکور، بوفه، جهیزیه عروس، سرویس خواب وغیره با طرحهای جدید که اکثراً الگویی از محصولات مشهد است در این نوع کارگاهها تولید می شود. نجاریهایی که شیوه های سنتی و مدرن را توام به کار می برند، کارگاههایی هستند که مرحله گذر از شیوه سنتی به طور کامل در آنها صورت نگرفته است. بجنورد اربعین در روز اربعین همانند روزهای تاسوعا و عاشورا مراسم زنجیر زنی و سینه زنی از صبح شروع و تا ظهر ادامه می یابد. همچنین در این روز در بعضی از مناطق مورد پژوهش مراسم شبیه خوانی (ورود اهل بیت امام حسین (ع) به مدینه) برگزار می گردد. در این روز هر کس نذری داشته باشد هئیت های عزاداری را اطعام می دهد. گناباد مراسم عروسی معمولاً در اکثر مناطق 2 الی 5 سال بعد از عقد عروسی انجام می گیرد. تقریباً بیست روز به بردن عروس خانواده طرفین خود را برای عروسی آماده می کنند و به تهیه وآماده ساختن جهیزیه عروس میپردازند. در گنابا د در روز قبل از عروسی خانواده داما د گوشت و برنج و روغن , قند و چای - پیا ز و نخود و سیب زمینی به منزل عروس برده و بعد عروس را به حمام می بردند که به آن سر شویو می گویند در حمام مراسم حنا بندان هم انجام می دادند که در حال حاضر حنابندان در روز عروسی صبح یا ظهر عروس را به حمام می برند. در گناباد در موقع وارد شدن عروس به منزل داماد چند تخم مرغ را در جلو راه قرار می دهند تا عروس و داماد از روی آن بگذرد تا شکسته شوند که این باعث رفع چشم زخم خواهد شد. در روستای استاد بردن عروس در گذشته تا حال متفاوت شده است. در گذشته عروس بردن در بعد ازظهر همراه با جهیزیه بوده است بدین ترتیب که ابتداء داماد را به محیطی باز که دارای زمینی سخت و سفت میباشد که به آن خرمن می گویند و در آنجا با ساز و طبل و چوب بازی می پرداختند . نشانه های عزاداری معمولترین نوع نشانه ای عزاداری علم ونخل می باشد که آنها را با پارجه های رنگارنگ و مشکی آرین بندی می کنند و در تمام مناطق مورد استفاده قرا می گیرد. در گناباد کتل - پرچم بزگ سبز رنگ - علامت از نشانه های دیگر عزاداری می باشند. در روستای قوژد در روز عاشورا در گذشته مراسم قتلگا ه نخل برداری - علم - تیغ زنی انجام می گرفته که در حال حاضر بر اساس نوبت بندی که در ما بین روستاهای حومه انجام گرفته به روز دوازدهم موکول شده است . نخل را با پارچه های مشکی گلدوزی شده می پوشانند و بعد بر روی آن پارچه و شالهای رنگارنگ می اندازند وآینه ای به جلد آن نصب نموده و دو شمشیر را در بالای آن در دونقطه مقابل هم قرار می دهند و به سر هر یک از شمشیر ها یک سیب فرو می کنند و گل تاج خروس در وسط دو شمشیر نصب می کنند. نخل را بعد از گردانن در کوچه های محل به محلی خارج از روستا که مکان برگزاری قتلگاه می باشد می برند . در این مکان مراسم شبیه خوانی صحرای کربلا هم انجام می گیرد . همچنین جوانان با تراشیدن موی سر به سر خود تیغ می زنند و وارد میدان قتلگاه می شوند . نامگذاری در کلیه مناطق مطالعه شده در روزهای اول تا هفتم بر روی نوزاد نامگذاری می کننددر برخی خانواده ها بزرگ خانواده نام را انتخاب می کند . برخی از خانواده های دیگر در که بر سر تعیین اسم به تفاهم هم نمی رسند چند نوع نام را بر کاغذ نوشته و آنرا در لابلای صفحات قرآن قرار می دادند و بر اساس قرعهیکی از آنها را می کشیدند که هر آنچه خارج می شود همان نام انتخاب می شد. در روستای کلات بیشتر اسامی آبا و اجداد فوت شده خود را انتخاب می کنند بر این باور نام اجدادشان فراموش نشود . چهار شنبه سوری . چهارشنبه سوری یکی از مراسم سنتی است که در برخی از مناطق مطالعه شده معمول می باشد در برخی از مناطق به چهارشنبه آخر صفر چهارشنبه سوری می گویند. در گناباد رسم بر این است که کوزه سفالینی را پر از آب کرده و از بالای پشت بام به پائین پرت می کنند براین باورند که آب موجب روشنائی می گردد همچنین در این شب مقداری هیزم را در جلو خانه ها روشن نموده و از روی آن می پرند و می گویند سرخی تو از مو زردی مواز تو بجنورد عید غدیر عید را به همدیگر تبریک می گویند ، به دیدن افراد سید روستا می روند، چنانچه مریضی داشته باشند افراد متدین سید را واسطه قرار می دهند تا شفای مریضشان را از خداوند بخواهند. سیدها به عنوان تبریک سکه ای به افرادی که به دیدنشان می روند هدیه می کنند. . سرخس نامگذاری نامگذاری نوزاد بنا به وصایای بزرگان دین با حساسیت و احترام خاصی صورت می گیرد. انتخاب اساسی اغلب از روی نام بزرگان دین و یا صفات انها میباشد. در روستای شیر تپه از اسامی بعضی روزهای هفته مانند شنبه - دوشنبه و یا جمعه انتخاب می کنند. خواستگاری بعد از اینکه دختر مورد نظر معین شد در روستاهای مورد پژوهش دفعه اول پدر و مادر خصوصاً مادر پسر به خانه دختر می رود و موضوع را به میان می آورد و می گویند پسر ما را به غلامی قبول کنید ، چنانچه پدر و مادر دختر راضی باشند شب بعد به اتفاق سه چهار نفر از اقدام داماد به خانه عروس میروند. در شهر سرخس بعد از انتخاب نمودن دختر مورد نظر به خانه پدر و مادرش می روند و پس از گفتگو و صحبت های مختلف سر انجام موضوع خواستگاری را به میان میکشند، این امر چندین مرتبه تکرار میشود بالاخره اگر کسان دختر هم مایل به ازدواج باشند جوابی موافق میدهند زیرا معتقدند که اگر دفعة اول جواب بدهند دختر آنها سبک و بی ارزش میشود. رسم دیگری که گذشته در سرخس معمول بوده است به این ترتیب است که پس از رضایت طرفین عده ای از طرف داماد دعوت می شوند که با چند کله قند و مقداری کشمش به منزل عروس بروند، در خانه عروس یکی از بزگترها قندها را تکه کرده و بین حاضرین تقسیم میکند و سر کله قند را برای خود بر میدارد. که پس از آن باید داماد یک جفت کفش ، دستکش ، جوراب و یک عدد دستمال و پیراهن برای او بفرستد و سر کله قند را تحویل بگیرد. بعد از این موارد ، شب بعد با اقوام نزدیک داماد به همراه مقداری شیرینی به خانه عروس می روند و پس از مدتی رسماً خواستگاری می کنند . شیربها شیر بها پولی است که باید به پدر و مادر عروس بدهند و بستگی به تمکن مالی خانواده های عروس و داماد دارد، مقدار آن 50 هزار تومان شروع و تا 300 هزار تومان هم می رسید، چون پول شیر بها علاوه بر مهریه و خرج عروسی است داشتن دختر برای خانواده های مذکور نه تنها ناراحت کننده نیست بلکه چون در آینده سرمایه ای محسوب می شوند علت رواج این رسم به این جهت است که دختر تا وقتی در خانه پدر میباشد با بافتن قالیچه و کمک کردن در امر هنرهای خود سرمایه ای برای شوهرش میباشد لذا داماد موظف است شیر بها را به مادر عروس که تربیت کننده دختر است تقدیم کند. مقدار شیر بها در شب دوم خواستگاری که بطور رسمی می باشد معین و داماد باید قبل ازعقد وعروسی آن بپردازند. عرفه عرفه یا به اصطلاح مناطق مورد پژوهش علفه در این روز مردم قبل از غروب آفتاب و گاهی طرف صبح بر سر خاک امواتشان حاضر و فاتحه ای می خوانند و سبزینه می گذارند و مقداری آب هم روی خاک می پاشند ، قرآن می خوانند و خیرات ،حلوا و خرما تقسیم میکنند. دید و بازدید بعد از تحویل سال در تمام مناطق مورد پژوهش دید وبازدید شروع می شود بدین ترتیب که کوچکترها به دیدار بزرگترها میروندو سال نو را تبریک گفته و چند دقیقه ای می نشینند. و چای و شیرینی صرف می کنند . و چای و شیرینی صرف می کنند . بعد از آن نوبت بزرگترها ست که به دید وبازدید ادامه میدهند ، در روستاها معمولاً دیدو بازدید همان سه چهار روز اول عید انجام می گیرد و اول دیدو بازدید درون هر طایفه است و بعد از آن برون طایفه ای . نوروز در شهر سرخس عده ای معتقدند که نوروز ، روزی است که حضرت محمد (ص) - حضرت علی (ع) را بجای خود نشانده ، وبعضی دیگر بر این باورند که رسم نوروزی بازمانده از دوره پیروزی فریدون بر ضحاک و بعضی دیگر هم روز به تخت نشاندن جمشید می دانند. منبع : سایت : www.khorasanmiras.ir

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود و رسوم خراسان , و رسوم خراسان



نظر

دانلود جهانی شدن 1


 

  • دانلود جهانی شدن 1

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    دانلود جهانی شدن 1 دسته: علوم انسانی
    بازدید: 13 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 27 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 1

    جهانی شدن 1

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل مجلات >فصلنامه موعود>شماره 29 و 30 آفات جهانى شدن (1) دکتر حسن بلخارى مقدمه جمهورى اسلامى ایران در جهان معاصر به عنوان یک تمدن مستقل و مدعى صاحب هویت که انقلابش در راستاى اجراى احکام اسلامى و جریان نهضت‏سیدالشهداء (ع) و همچنین تعالیم ائمه اطهار (ع) است، در موقعیت‏بسیار ویژه و حساسى قرار دارد . برخى از تمدن‏هاى جهان معاصر آنچنان که هانتیگتون در نظریه برخورد تمدن‏ها به آن اشاره مى‏کند، به نظر مى‏رسد جهانى شدن را پذیرفته‏اند . در خصوص مفهوم جهانى، «لاتوش‏» تعبیرى دارد که پسندیده‏تر است و آن «غربى شدن جهان‏» مى‏باشد . برخى جریان غربى شدن را پذیرفته‏اند، یا در حال پذیرش آن هستند و یا مخالفتى با آن ندارند و فقط تمدن اسلامى و بویژه تمدن شیعى است که تفاوت ماهوى با روند جهانى شدن دارد . ولى متاسفانه در این قلمرو هنوز نتوانسته است جایگاه خودش را بیابد . ما براى شیعیان حرف و سخن بسیار داریم ولى براى غیرشیعیان نه اینکه نداشته باشیم، بلکه زبان بیان آن را نداریم . بنابراین در این قلمرو نظر به اینکه جایگاه خودمان را نیافته‏ایم، محکوم به هضم هستیم . هیچ شکى نیست که در این قلمرو، تعالیم شیعه به حرکتى نیاز دارد تا در مسیر این رود خروشان که معیارهاى ثابتى را در دهکده جهانى حاکم کرده برده نشود لازمه این کار دو چیز است: 1 . «هویت‏شناسى‏» و بعد به روز کردن این هویت; 2 . «شناخت جهان‏» در ابعاد مختلفى که این جهانى شدن را مى‏سازد . انقلاب اسلامى ایران در حال حاضر در موقعیت‏بسیار حساسى قرار گرفته که با موقعیت‏بیست و دو سال پیش آن بسیار متفاوت است . بیست و دو سال پیش، انقلاب ایران موج وسیعى را در جهان به وجود آورد که بسیارى از معادلات سیاسى را به هم زد . آن زمان ما در قلمرو هجمه قرار داشتیم، در قلمرو بیان خود و تبیین خود، آن هم در قلمرو جهانى خسته از دوران جنگ سرد; و از این رو در این قلمرو بستر بسیار مناسبى مهیا گردید تا فرهنگ اسلام را در سراسر جهان ترویج نماییم . اما در حال حاضر مسائل مختلف و متعددى سبب شده تا ما در موقعیت دیگرى قرار داشته باشیم، بحمدالله هویت انقلاب حفظ شده، رهبرى به طور دقیق مثل حضرت امام (ره) قدم بر مى‏دارند، اصول و اصالت‏ها محفوظ است; اما شدت هجمه‏ها نسبت‏به اول انقلاب بسیار افزون‏تر شده است . بنابراین عقل نیز حکم مى‏کند، هنگامى که هجمه‏اى سنگین شد، مدافع نیز مستحکم‏تر و در جهت دفاع از ارزش‏هاى خود آماده و به روز شود، متاسفانه ما در این مساله با مشکل مواجه هستیم . دانشگاه‏هاى ما، حوزه‏هاى ما و دیگر مراکز ما در این قلمرو عقب مانده‏اند . امروز جهانى شدن در لایه‏هاى فرهنگى نفوذ کرده و گاهى جهان‏بینى‏ها را مى‏سازد و تا این قلمرو را نشناسیم و بررسى دقیق نکنیم نمى‏توانیم دفع آفت نماییم . لازمه این کار این است که این بحث‏یکى از جدى‏ترین مباحث آسیب‏شناسى انقلاب اسلامى شود; چرا که اگر آسیب‏ها را بشناسیم قادر به دفع آنها خواهیم بود . ضعف ما از عدم ایمان ما و قدرت ما نیست، بلکه از عدم شناخت، به روز کردن معارف و جهان‏شناسى ماست . الآن دو چیز جهان را به سمت غربى شدن پیش مى‏برد که یکى اقتصاد و دیگرى فرهنگ است که در ادامه بحث‏به این دو مى‏پردازیم . 1 . جهانى شدن اقتصاد 1 - 1 . تاثیر اقتصاد بر زندگى انسان اقتصاد در قلمرو زندگى انسان معاصر فراتر از یک ابزار عمل مى‏کند و حتى در مواردى به جاى هدف نشسته است . «پوستمن‏» (2) ، در کتاب تکنوپلى (3) این اصطلاح را تصویر جهانى مى‏داند که تکنولوژى فرهنگ‏سازى کرده و اقتصاد، فرهنگ را به سیطره خودش در آورده است . عمده‏ترین ابزار تکنولوژى در عرصه جهانى‏سازى اقتصاد شامل این موارد است: الف) کامپیوتر: امروز اطلاعات (4) ، هویت انسان را مى‏سازد و به قول یک منتقد آمریکایى در جهانى که همه چیز انسان کامپیوتریزه شده ما نمى‏توانیم به صراحت‏بگوییم که این انسان است که کامپیوتر را اداره مى‏کند یا کامپیوترها انسان را اداره مى‏کنند . «پوستمن‏» در این خصوص مى‏گوید: «در جهان امروز عبارت «کامپیوترها به ما چنین مى‏گویند» به جاى «خدا چنین گفته‏» نشسته است‏» . ب) سینما: جهان امروز جهان تصویر است و تمدن‏هاى موفق، تمدن‏هایى هستند که قادرند معناى تصویر را ترجمه نمایند . هر تصویر معادل هزار کلمه است و اثر ماندگارى که در ذهن مخاطب مى‏گذارد بسیار قوى‏تر از اثر سخنرانى و کلام است . فیلم ماتریکس (5) فیلمى است که در سال 2000 م . ساخته شده و هم‏اکنون فیلم ماتریکس 2 و 3 در حال ساخته شدن است در این فیلم ما شاهد سال 2199 م . یعنى 200 سال بعد هستیم . این فیلم، فیلمى است که از تسلط عجیب تکنولوژى و اقتصاد بر انسان بحث مى‏کند . و واقعیت هم این است که یکى از اصلى‏ترین بسترهاى جهانى شدن اقتصاد است . این که شما از رسانه‏ها مى‏شنوید و مى‏بینید که هر جا کنفرانس جهانى شدن برگزار مى‏گردد مورد اعتراض کارگران و قشرهاى پایین جامعه واقع مى‏شود به این علت است که بسیارى از آنان احساس مى‏کنند اقتصاد در قلمرو جهانى، بشدت نظام طبقاتى را به هم مى‏زند . اخیرا گزارشى از اینترنت تحت عنوان «گلوبالیزیشن‏» (6) دریافت کرده‏ایم که در مجله سیاست‏خارجى بود . در این گزارش آمده که «مقدار ثروت 200 نفر در کره زمین معادل ثروت دو میلیارد انسان است‏» بنابراین جهانى شدن اقتصاد بشدت منجر به شکاف طبقاتى در جوامع شده و ضربات سهمگینى را بر بدنه اقشار پایین جامعه وارد مى‏آورد . 2 - 1 . تاثیر اقتصاد بر فرهنگ فرهنگ در قلمرو جهانى شدن مهمتر از اقتصاد است و هویتش را از اقتصاد و قوانین و فرمول‏هاى اقتصادى مى‏گیرد . «چارلى چاپلین‏» فیلمى تحت عنوان «عصر جدید» دارد که در این فیلم، انسان که یک مهره و چرخ دنده محسوب مى‏شود هویت و ماهیتى جدا از هویت و ماهیت انسانى پیدا مى‏کند . چون اقتصاد بنا به سیطره‏اش تمامى رفتارها و منابع رفتارى و کردارى انسان را کنترل مى‏کند . به عنوان نمونه در سه یا چهار سال گذشته، پاکستان - که اولین جمهورى اسلامى جهان است - تعطیلى رسمى هفته خود را از جمعه به یکشنبه تغییر داد . دلیل این امر ضررهاى هنگفت اقتصادى بود که متوجه تجار و تکنوژیست‏هاى پاکستانى شد و آنها به این نتیجه رسیدند که زمان ارتباطشان با جهان سرمایه‏دارى فقط سه روز در هفته است; زیرا پنج‏شنبه و جمعه کار در پاکستان تعطیل است و شنبه و یکشنبه کشورهاى آسیاى جنوب شرقى تعطیل هستند و این بى‏نظمى خاصى به وجود آورده که مانع از تجارت آنها مى‏شود . و به همین جهت دولت پاکستان تحت فشار گروه مزبور مجبور شد تعطیلى رسمى هفته را از روز جمعه که روز تعطیل رسمى مسلمانان جهان است‏به روز یکشنبه تغییر دهد . البته این تغییر با فرهنگ اسلامى ما سازگار نیست; زیرا گاهى ما زمان را جزء چهارم ماده مى‏دانیم . در این قلمرو زمان خط ممتدى است که در بستر این خط ممتد وقایع جارى مى‏شود و شما نمى‏توانید بگویید این نقطه از بستر قدسى است چون فرض شده که زمان یک رود جارى است که وقایع بر سطح آن مى‏گذرد در این جا «زمان‏» تاثیرى در حسن و قبح امور ندارد . (7) اما در تفکر اسلامى ما زمانى به نام زمان قدسى داریم; یعنى معتقدیم انسانى که از سپیده‏دم پنج‏شنبه تا غروب جمعه فوت مى‏کند برخوردى که با او در عالم برزخ مى‏شود با کسى که غیر از این روزها فوت مى‏کند یکسان نیست . بدین جهت در این جا تفاوت در زمان قدسى، در عالم هویت ما تفاوت ایجاد مى‏کند . تغییر جمعه به یکشنبه در قلمرو اقتصاد قابل قبول است; اما شما نمى‏توانید تصور کنید که این تغییر تنها یک مساله اقتصادى است و هیچ ربطى به هویت اسلامى ما ندارد . زمان قدسى مختص ما هم نیست این زمان شامل مسیحى‏ها، هندى‏ها و حتى اسطوره‏هاى یونانى هم مى‏شود . اکنون ما بسادگى زمان را تغییر مى‏دهیم و در این قلمرو یک ملت و یک تمدن اسلامى را از برکات آسمانى و الهى محروم مى‏کنیم و محور این تغییر هم اقتصاد است . در اقتصاد جهان هویت انسان تابع کارکرد مصرف گرایانه اوست . اگر بخواهیم مساله جهانى شدن اقتصاد را نپذیریم از یک سو در قلمرویى قرار داریم که این رود ما را مى‏برد و از سوى دیگر اگر بخواهیم آن را بپذیریم، دیگر نمى‏توانیم بگوییم چه باید وارد بشود و چه نباید وارد شود . زیرا این فرمول‏هاى اقتصادى است که مصرف و نوع کار را تعیین مى‏کند . اکنون ما در چنین قلمرویى چه خواهیم کرد؟ هر چند این بحث، بحث الآن نیست‏بحث آینده است اما خوشا به حال تمدن‏هایى که به استقبال آینده مى‏روند . تمدن شیعى یک تمدن بسیار غنى است، اما آنچه مهم است زمان‏شناسى است، اگر امروز را بشناسیم مى‏دانیم چگونه به استقبال فردا برویم؟ شما سال‏هاى 78 - 79 را با سال‏هاى 68 - 69 مقایسه کنید . یکى از عواملى که سبب شد در تهران ما با پسران آرایش کرده روبرو شویم این بود که در این دهه همه چیز ما اقتصاد شد . و بعد هم گفتیم یک راه داریم تا اقتصاد ما شکوفا شود و آن این که مصرف را دامن بزنیم، امروز تبلیغات تلویزیون چند صد برابر تبلیغات سال 68 شده است . بنابراین مى‏توان بصراحت گفت اقتصاد و مصرف‏گرایى منجر به تخریب هویت فرهنگ اسلامى ما شده است . ما در سال‏هاى 64 - 65 هیچگاه شاهد چنین فاجعه فرهنگى که امروز شاهد آن هستیم، نبودیم . اما حالا شما در همین تهران با گروه‏هاى «گانزز رزز» (8) مواجه هستید (در ادامه همین مبحث‏بیشتر درباره آن صحبت‏خواهیم کرد). بنابراین یکى از آفات جهانى شدن مسائل اقتصادى همین تاثیرى است که این مسایل در فرهنگ و هویت انسانى ما مى‏گذارد . 2 . جهانى شدن فرهنگ 1 - 2 . رسانه‏هاى اطلاعاتى رسانه‏هاى اطلاعاتى مرزهاى جهان امروز را به مرزهاى شیشه‏اى تبدیل کرده‏اند و به عبارتى مرزها را حذف کرده‏اند تا دهکده جهانى محقق گردد . بدین ترتیب نقش این رسانه‏ها اگر به عنوان یک ابزار مورد توجه قرار گیرند مشکلى به وجود نخواهد آمد اما اگر این رسانه‏ها، خود پیام شدند قطعا مشکلات جدى را گریبان‏گیر جوامع خواهند کرد . «مک‏لوهان‏» (9) نظریه پرداز دهکده جهانى ارتباطات مى‏گوید: «رسانه یک ابزار نیست، خود پیام است‏» تلویزیون ابزار پیام‏رسانى نیست‏خود پیام است . بنابراین یکى از مهم‏ترین عواملى که امروزه جهانى شدن را مى‏سازد رسانه‏هاى ارتباطى قدرتمند است . نمونه اینها اینترنت است . اینترنت پرچم جهانى شدن فرهنگ است . اینترنت‏یک شبکه اطلاع‏رسانى جهانى است که به شما قدرت مى‏دهد تا در هر جا که باشید بتوانید از طریق اینترنت وارد کتابخانه کنگره آمریکا شده و از آن استفاده کنید . همچنین مى‏توانید از طریق سایت‏هاى اینترنت از جدیدترین کشفیات مطلع شده و از آن بهره ببرید; و از این جهت‏بسیار عالى است . اما مشکل این جاست که معمولا تمدن‏هاى شرقى وقتى با یک تکنولوژى مدرن مواجه مى‏شوند ذوق‏زده شده و آسیب‏شناسى نمى‏کنند . آن وقت لطمه‏هایى که بر بدنه فرهنگ این تمدن‏ها مى‏نشیند بسیار سنگین‏تر از لطمه‏هایى است که بر صاحبان صنایع وارد مى‏شود . اخیرا گزارشى از اینترنت تحت عنوان «اینترنت‏یا اینترسکس‏» (10) دریافت کردیم . این گزارش مقدار دو سال تجارت اینترنت (11) در سال‏هاى 98 و 99 میلادى را در حدود 410 میلیارد دلار تخمین زده است . از این 410 میلیارد دلار 246 میلیارد دلار آن (حدودا 59 الى 60 درصد) متعلق به تجارت سکس است . این مساله بسیار حائز اهمیت است که قدرت جهانى در عصر معاصر 60 درصد از تجارت الکترونیکى خودش را صرف مساله سکس مى‏نماید . از همین آمار مى‏توان رشد جهانى شدن را تشخیص داد . 2 - 2 . تحول در تعاریف تحول در تعاریف مهمترین بعد اخلاقى و فرهنگى جهان معاصر است . در اینترنت‏سایتى است که آمده در اتاق‏هاى پرو یک نمایشگاه، دوربینى جاسازى کرده که افراد بدون اینکه بدانند فیلم آنها ضبط مى‏شده و به مرکز این سایت ارسال مى‏گردید . (12) این سایت پس از مدتى لو مى‏رود و با تهیه کنندگان آن برخورد شده و جریمه مى‏شوند . اما آنها با بستن قرارداد با افراد کار خود را به صورت قانونى درآورده و به کارشان ادامه مى‏دهند به صورتى که دادگاه هم نتواند به آنها چیزى بگوید . ببینید این مهم است . مرزها در حال از بین رفتن است . در فقه اسلامى حد و حدود مطرح است . در زندگى جمعى انسان، حدود «ذاتى‏» است . آقاى «مایور» (13) در جریان آیات شیطانى سخنانى در دفاع از سلمان رشدى مطرح کرد که به او نامه‏اى نوشتم تحت عنوان «حدود، جوهره ذاتى زندگى جمعى انسان‏» یعنى در زندگى جمعى، حد ذاتى است، نفى حد، نفى هویت انسان است . دیوار در زندگى جمعى ذاتى است چون حریم مى‏سازد . اما انسان در جهان معاصر به دلیل اینکه انحرافش را قانونى مى‏کند حد و حدودها را برمى‏دارد . پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: «روزى مى‏رسد که مردم آمر به منکرند و ناهى از معروف، نه از آن جهت که معروف را معروف و منکر را منکر مى‏دانند; بلکه از آن جهت که تعریفشان از منکر معروف است‏» . جهان امروز این است و اینترنت این کار را مى‏کند . امروزه فیلم‏هایى در غرب ساخته مى‏شود که بدیهى‏ترین مفاهیم فطرى را آن چنان با تکنیک تصویر عوض مى‏کنند که مخاطب آن را حق مى‏پندارد . سایت‏هایى در اینترنت وجود دارد که با برخى از زنان و مردان قرارداد مى‏بندند تا اجازه دهند در فضاى خصوصى منزلشان دوربین مخفى بگذارند و این سایت‏ها به صرف داشتن قرارداد به کار خود ادامه مى‏دهند و هیچ مرجعى در غرب با آنها کارى ندارد، چون استنادشان به قرارداد است و مى‏گویند نمى‏توان مانع از حق شخصى افراد شد . (14) روزانه 7500 نفر از این سایت‏ها دیدن مى‏کنند و ما قریب به دو میلیون سایت پرنوگرافى در اینترنت داریم . گزارشى در یکى از مجلات خارجى خواندم که خوب است‏به قسمتى از آن توجه کنید: «در نتیجه حکومت‏هاى بلامنازع این سایت‏ها، ارزش‏هاى اخلاقى پیشین، راه تغییر در پیش گرفته‏اند . مثلا زنانى که در سایت‏هاى پرنوگرافى مشابه شغل خود را ...» در این گزارش عبارت «شغل خود را» این مفهوم را در ذهن متبادر مى‏سازد که، کار خلاف در این سایت‏ها گناه نیست‏بلکه یک شغل است و این بدان معناست که در قلمرو جهانى شدن با انحراف روبرو نیستیم، با تمدنى روبرو هستیم که انحراف را انحراف محسوب نمى‏کند . اکنون شیعه در این قلمرو چه باید بکند؟ و چه وظیفه‏اى دارد؟ اجازه دهید به نمونه‏اى دیگر اشاره کنم . گروه (15) «گانزز رزز» (16) که در جاهاى مختلف پارتى (17) دارند، یکى از گروه‏هایى است که ما در تهران با آن مصیبتى داریم . اخیرا یک گروه 30 یا 40 نفره که از دختر 12 ساله تا پسر 17 ساله را شامل مى‏شد در یک منزلى در تهران دستگیر کردند که بعد فهمیدیم گروه «گانزز رزز» هستند . این گروه‏ها به صورت مختلط دور هم جمع مى‏شوند، ابتدا اعمال منافى عفت انجام داده و سپس روى سرشان یک پیشانى‏بند یا هدبند مى‏بندند و زیر این هدبندها مواد مخدر جاسازى مى‏کنند . نوارهاى موسیقى متال، راک و ... را مى‏گذارند، که تاثیر روان‏شناسى این نوارها فاجعه است . (18) نوارها را تا صداى 130 با استریوهاى بسیار قوى باز مى‏کنند . تحرک روانى جسمى و جنسى بالا، آنها را از حالت طبیعى خود خارج کرده ودر این حال حرکت‏هاى غیرطبیعى از خود بروز مى‏دهند . از دیوار بالا مى‏روند، همدیگر را گاز مى‏گیرند، خود را از بالا به پایین پرت مى‏کنند و ... این تحرک زیاد منجر به آزاد شدن انرژى بدن شده و عرق‏هاى بدن منافذ پوستى را باز مى‏کند و منافذ پوستى که باز شد، فشار هدبند، مواد مخدر را به صورت مستقیم از طریق این منافذ وارد خون مى‏کند و ورود این مواد به خون، آنها را به حالت جنون در مى‏آورد و در اوج جنون وارد دستشویى فرنگى شده و درب آن را باز کرده، محتویات آن را سر مى‏کشند . من نشسته‏ام با اینها حرف زده‏ام، اینها گفته‏اند که شما براى ما ثابت کنید اینها انحراف است تا ما این کار را نکنیم، یعنى انسان به جایى مى‏رسد که دیگر انحراف را، انحراف محسوب نمى‏کند . نتیجه جهانى شدن براى کشورهاى جهان سوم بویژه براى کشور جمهورى اسلامى ایران که داراى یک فرهنگ اصیل اسلامى است، یک آفت است . این آفت در دو بعد جهانى شدن اقتصاد و فرهنگ قابل طرح است . در بعد جهانى شدن اقتصاد، از آن رو که این کشورها در مقابل ورود تکنولوژى مدرن غربى که داراى فرهنگ مصرفى خاص خود مى‏باشد، آسیب‏شناسى نمى‏کنند، منجر به شکاف طبقاتى و تخریب فرهنگ بومى مى‏شود و این مى‏تواند براى هر کشورى بزرگترین تهدید باشد . در بعد جهانى شدن فرهنگ نیز باید گفت، فرهنگ کشورهاى غربى به واسطه رسانه‏هاى اطلاعاتى قدرتمند، مرزها را شکسته و بدون هیچ مانعى وارد کشورهاى جهان سومى از قبیل ایران و دیگر کشورهاى اسلامى شده و بر فرهنگ آنها مسلط مى‏شوند و چون در فرهنگ غرب ضد ارزش‏ها یک حالت قانونى به خود گرفته‏اند انسان به مرحله‏اى مى‏رسد که دیگر انحراف را انحراف محسوب نمى‏کند . به همین علت، روز به روز از هویت انسانى خود دورتر مى‏شود . از این رو ورود چنین فرهنگى به کشورهاى جهان سوم شدیدا فرهنگ و هویت انسانى - اسلامى آنها را تخریب کرده و بر آنها مسلط مى‏شود; و چون در این کشورها توان کنترل و نظارت نیز پایین است، این مساله به تخریب هویت آنها ختم مى‏گردد و کشورى که هویت نداشته باشد، هیچ چیز نخواهد داشت: اما چون ما ناگزیر، در جریان این رود پرتلاطم قرار خواهیم گرفت، باید ضمن شناخت آینده و مصایب و مشکلات آن، با آسیب‏شناسى دقیق، در پى دفع آسیب برآییم . پى‏نوشت‏ها: 1) متن حاضر سخنرانى دکتر حسن بلخارى است که با اصلاحاتى تقدیم خوانندگان عزیز موعود مى‏شود . 2. V . Postman 3. Technopoly 4. Information 5. Matrix 6. Globalization 7) تصویرى که انیشتین ارائه مى‏دهد با ملاصدرا در اسفار بدان اشاره مى‏کند . 8. Gunsesroses 9. M. c. Lohum 01. internet or inter sex یا Yahoo تایپ کرده و جست‏وجو نمایید . پنجاه صفحه اطلاعات در ابعاد مختلف در باره آن کالاى مورد نظر در صفحه اینترنت ظاهر مى‏گردد . شما این اطلاعات را بررسى مى‏کنید و اگر کارت اعتبارى داشته باشید پول واریز نموده و پس از مکاتبه، آن کالا براى شما ارسال مى‏شود . به این تجارت در جهان مدرن و پست مدرن، تجارت اینترنتى یا تجارت الکترونیکى مى‏گویند . 12) براى غرب اصل مصرف مهم نیست‏بلکه تنوع در مصرف مهم است . چرا؟ به علت این که مصرف بعد از مدتى ملالت ایجاد مى‏کند، چیزى که ملالت را دفع مى‏کند تنوع است . بنابراین مساله امروز غرب گسترش فساد نیست، کیفیت تنوع در فساد است . 13. Mayour 14) تنها کشورى که بشدت مانع از فعالیت چنین سایتهایى شد ایران است . اما متاسفانه باید اعتراف کرد که ایران هم یک جا اشتباه کرد . آنجا که قوه قضائیه حکم کرد اگر دست کسى فیلم پرنوگرافى باشد مانعى ندارد اما تکثیر و پخش آن مجاز نیست! ! 15) گروه در جامعه‏شناسى یعنى مجموعه افرادى که بر اساس ایده‏هاى مشترک، گرد هم جمع شده‏اند و داراى یک هدف واحد هستند . 16. Gunses roses 17) پارتى در ایران به جلسات مختلط پسر و دختر که به لهو و لعب مشغول هستند اطلاق مى‏گردد . 18) تفاوت موسیقى شرق با موسیقى غرب در ریتم (وزن) آن است . ریتم در موسیقى سنتى شرق دورى و داراى مکث است اما در موسیقى مدرن غرب خطى و بدون مکث مى‏باشد . روان‏شناسان مى‏گویند موسیقى خطى چون مغایر نظام طبیعى گردش خون و روان ماست در انسان تحرک جنسى و جسمى ایجاد مى‏کند اما موسیقى دورى تامل روحانى ایجاد مى‏کند . چرا موسیقى دورى تامل روحانى ایجاد مى‏کند؟ چون با حرکت هستى هارمونى دارد . ما در هستى حرکت‏خطى نداریم . اساس حرکت در هستى مبتنى بر دور است . در فیزیک هم جزء هستى الکترون است و الکترون حرکتش دورى است . اصلا ما در فیزیک حرکت‏خطى نداریم . مفهومى که از آیه «انا لله و انا الیه راجعون‏» هم استنباط مى‏شود دورى است . یعنى روح خدا به خود خدا برمى‏گردد . فلسفه طواف خانه کعبه با حرکت کهکشان‏ها که از راست‏به چپ و دورى است کاملا منطبق است . لذا وقتى مى‏گوییم موسیقى غربى حرام است نه فقط به خاطر اینکه شرع گفته، بلکه بخاطر این هم هست که خلاف طبیعت انسان باشد و یا به عبارت دیگر با حرکت هستى هارمونى ندارد .

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود جهانی شدن 1 , جهانی شدن 1



نظر

دانلود علم فقه 1


 

  • دانلود علم فقه 1

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    دانلود علم فقه 1 دسته: علوم انسانی
    بازدید: 24 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 30 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 1

    علم فقه 1

    قیمت فایل فقط 3,000 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل مجلات >رواق اندیشه>شماره 2 ویژگیهاى علم فقه (1) آیة الله شیخ جعفر سبحانى چکیده: مقاله حاضر در یک نگاه اجمالى به موضوع فلسفه فقه، در مقام نقد و بررسى دیدگاهى است که علم فقه را ناقص، محدود و براى اداره و تدبیر زندگى اجتماعى، ناتوان دانسته و بر این باور است که این علم، حیلت‏آموز، ظاهربین، مصرف‏کننده از دیگر علوم، تابع و متاثر از تحولات اجتماعى و سیاسى، تکلیف‏مدار و نه حق‏مدار است و جامعه فقهى را نیز لزوما یک جامعه دینى ندانسته و فقه را در پیشبرد جامعه مدرن، ناکارامد معرفى کرده است. این مقاله در فضایى صمیمى به نقد و تحلیل دیدگاه یادشده پرداخته است. (2) موضوع بحث، نقد و بررسى ویژگیهایى است که برخى از نویسندگان محترم نسبت‏به فقه اسلامى نوشته‏اند. قبل از هر چیز پاسخ به این پرسش ضرورى است که این‏گونه بحثها باید تحت چه عنوانى مطرح شوند؟ اگر کلمه فلسفه، مفرد ذکر شود به معناى هستى‏شناسى است البته برخى هم آن را به معنى جهان‏شناسى مى‏دانند ولى معناى هستى‏شناسى بهتر است; زیرا مفهوم واجب الوجود را هم دربرمى‏گیرد. وقتى کلمه فلسفه با پسوند خاصى مثل فلسفه تاریخ به کار مى‏رود مفهوم دیگرى پیدا مى‏کند یا به تعبیر بهتر، مصداق دیگرى مى‏یابد که در این صورت فلسفه تاریخ به معناى هستى‏شناسى نخواهد بود بلکه اشاره دارد به دانشى به نام تاریخ و دانشى به نام فلسفه تاریخ. فقه و فلسفه فقه، نیز دو علم متفاوت از هم به شمار مى‏روند; دانشى که درباره افعال مکلف سخن بگوید، روا و ناروا را روشن سازد و به تعبیر علمى، حلال و حرام را بیان کند و افعال مکلف را مرزبندى نماید، علم فقه نام دارد. «العلم باحث عن احوال افعال المکلفین. » هر چند حضرت امام خمینى‏قدس سره موضوع فقه را گسترده‏تر از این مى‏دانستند که خود مقام دیگرى را براى بحث مى‏طلبد ولى در این‏جا ما فعل مکلف را مطرح مى‏کنیم و حکمش را به عنوان وجوب و حرمت، استحباب و کراهت‏یا اباحه بیان مى‏کنیم. هرگاه موضوع علم فقه، کل‏نگرى باشد به عنوان مثال گفته شود موضوع طهارت تا دیات چیست؟ یا مبادى تصوریه، مبادى تصدیقیه و غایت این علم چیست؟ پاسخ تمام این پرسشها در علمى به نام فلسفه فقه مورد بحث قرار مى‏گیرد. از این رو فلسفه فقه به یک اعتبار دانش نوپاست و به اعتبارى هم نیست; نوپاست‏به این معنا که امروزه به صورت یک علم مدون در بیاید، و نوپا نیست، زیرا اکثر این مباحث، کم و بیش در علم اصول مطرح شده و گاهى هم در بخشهاى دیگر بحث‏شده‏است. بنابراین، بیان ویژگیهاى فقه و دفاع از این ویژگیها و تجزیه و تحلیل آنها، جزء علم فقه نیست و فقیه با این امور کارى ندارد; چرا که این امور جزء فلسفه فقه است که درباره مبادى تصورى و مبادى تصدیقى، همچنین غایات و بیان ویژگیها و دفاع از علم فقه و نقد اشکالات آن، بحث مى‏کند و لازم است مورد توجه ویژه‏اى قرار گیرد و به عنوان یک دانش در حوزه علمیه مطرح گردد. البته باید نسبت‏به نقدهایى که در باره فقه مى‏شود، کاملا استقبال شود زیرا موجب تکامل علم فقه است. در لغت عرب مى‏گویند «الحقیقة بنت البحث‏» ; حقیقت زاییده مکالمه و محاوره است. اگر این نقدها و تحلیل‏ها در یک افق روشن و فضایى دوستانه مطرح شود، مایه انفتاح فقه و تکامل آن مى‏شود. اگر این مسائل را مطرح مى‏کنیم، تنها به عنوان طرح بحث است; نه نقدى بر طراح سؤال داریم و نه اشکال شخصى; بلکه فکر را مطرح کرده و در اطراف آن بحث مى‏کنیم. این سؤالات در شماره 46 مجله کیان مطرح شده است و از یک مقامى خواسته‏اند که به این پرسشها پاسخ بگوید. ما هم در این بحث تمام این پرسشها را جزء به جزء مطرح نموده و آنها را مورد بررسى قرار خواهیم داد: 1- کمال منابع فقه «علم فقه از آن نظر که یک علم بشرى است، همواره ناقص است و امکان تکامل بیشتر و بیشتر را دارد، نه فقط تحقیقات درون فقهى، بل تحولات علم اصول مى‏تواند علم فقه را شدیدا متحول کند از این روى، ادعاى کمال آن بى‏وجه است.» در مورد این پرسش باید گفت: این‏که مى‏گویند علم فقه یک دانش بشرى است، مقصودشان از این سخن چیست؟ آیا کتابهاى مدون فقهى، مانند نهایه شیخ طوسى، مکاسب، جواهر و... مقصود است در این صورت ادعاى درستى است; چرا که یک فکر بشرى است و مسلما فکر بشر این کتابها را به نام نهایه و مکاسب و... پدید آورده است و اگر مقصود سؤال‏کننده بشرى بودن منابع و مصادر فقه، یعنى همان کتاب و سنت است، این عقیده اشتباه است; چرا که منابع فقه ما، وحى خطاناپذیرند پس باید بین فقه مدون و منابع فقه تفاوت گذاشت. عبارتهاى دو پهلو در این گونه موارد براى اشخاص کم‏اطلاع مضر است زیرا ممکن است گمان برند که فقه به طور کلى اندیشه بشرى است. این‏که سؤال‏کننده مى‏گوید علم بشرى همواره ناقص است و ناقص احتیاج به تجزیه و تحلیل دارد، آیا مقصودش این است که فقه ما پاسخگوى نیازهاى امروز بشر نیست؟ اگر مقصود این باشد، پذیرفته نیست زیرا فقه ما پاسخگوى تمام احکام و حوادثى است که امروزه رخ مى‏دهد. در این چهارده قرن نیز فقه در برابر حوادث، ناکام نبوده است. چون عامل اجتهاد در میان ماست نمى‏توان فقه را در پاسخ به سؤالات ناتوان دانست. و اگر مقصودش این است که فقه امروز نمى‏تواند حوادث یک قرن بعد را پاسخگو باشد، ادعاى درستى است اما این دلیل بر ناتوانى منابع فقه نیست چراکه منابع فقه، پاسخگوى نیازهاى یک قرن بعد هم خواهد بود. بنابراین، اگر چه کمال مطلق در فقه امروزى نیست اما در منابع فقه ما این کمال وجود دارد و این موجب افتخار ماست. 2- فقه و جامعه‏سازى «علم فقه، علمى دنباله‏رو است; یعنى جامعه‏ساز و طراح و برنامه‏ریز نیست‏بلکه وقتى جامعه ساخته شد و شکل و صبغه خاصى به خود گرفت، فقه، احکام آن را صادر مى‏کند...» مجموع این سؤال از دو بخش تشکیل شده است: 1- فقه علم دنباله‏رو است; یعنى پس از آن که حادثه‏اى رخ مى‏دهد، در صدد پاسخ آن برمى‏آید. 2- فقه جامعه ساز و برنامه‏ریز نیست. در پاسخ بخش اول باید گفت که مراد از دنباله‏رو بودن چیست؟ اگر مراد آن است که علم فقه کاملا مصرف کننده است، پاسخ آن در بند 6 آمده است و اگر مقصود آن است که پس از وقوع حادثه‏اى، فقه در صدد پاسخ آن بر مى‏آید باید گفت این اختصاص به علم فقه ندارد بلکه بسیارى از علوم داراى چنین ویژگى هستند علم پزشکى نیز همین‏گونه است; یعنى ابتدا بیمارى به وجود آمد سپس طب آن را معالجه کرد. اصولا کار علم این است که دنباله‏رو باشد، یعنى حادثه‏ها را پاسخ مى‏دهد. اما این‏که علم فقه جامعه‏ساز و برنامه‏ریز نیست، در پاسخ باید گفت اگر ابواب فقه را مجموعا در نظر بگیرید، مثل باب جهاد، باب مدیریت، باب معاشرت و... همه برنامه‏ساز هستند. به عنوان نمونه کتاب عشرت وسائل‏الشیعه همه برنامه است; به مردم آداب و اخلاق یاد مى‏دهد، کیفیت معاشرت یاد مى‏دهد، پس چگونه مى‏گویید برنامه‏ریز نیست؟ بنابراین، برنامه‏ریز نبودن فقه پذیرفته نیست زیرا مسائل اخلاقى و سنن و آداب همه و همه برنامه‏اند یعنى به مردم الگو معرفى مى‏کنند. نکته دیگر این‏که اسلام نیامده است تا عقول و اندیشه‏ها را تعطیل کند. اصولا دین و آیین خاتم باید کلیات را بگوید و برنامه‏ریزى را به خود مردم واگذار کند تا اندیشه‏ها بارور شود. اسلام فرموده است «النظافة من الایمان‏» (3) اما کیفیت نظافت در جهان و جامعه چگونه است؟ این شان دین خاتم نیست که آن را بیان کند. دین خاتم در این صدد است تا کلیات را بگوید و اجمالا برنامه‏ریزى را به مردم بیاموزد و اما تفصیل آن به عهده خود آنهاست. 3- دنیوى بودن فقه «علم فقه همچون علم حقوق، علمى است‏حیلت‏آموز که خصلت‏شدیدا" دنیوى آن را نشان مى‏دهد.» این سخن از دو بخش تشکیل یافته: 1- فقه علم دنیوى است; 2- فقه، حیلت‏آموز است. در مورد بخش اول باید گفت مقصود از این‏که مى‏گویند فقه علم دنیوى است‏یعنى چه؟ اگر منظور این باشد که روابط مردم را در این دنیا بیان مى‏کند، حرف درستى است. یکى از افتخارات فقه این است که بتواند برنامه‏ریزى کند تا روابط مردم را در این جهان تدوین نماید. بخشى از فقه ناظر به دنیاى مردم است; مثل بیع، رهن، مضارعه، مساقات، نکاح و... همه ناظر به امور دنیاست و اگر منظور این است که فقه بار منفى دارد و کارى به غیر دنیا، کمال خلق و تهذیب نفس ندارد، سخن نادرستى است; زیرا بخشى از فقه ما را عبادات تشکیل مى‏دهد، آیا عبادات ما جنبه دنیوى دارد؟ طهارت، صلات، زکات، حج، جهاد و... همه باید با قصد قربت‏باشد، اگرچه در عبادات نیز آثار مثبت دنیوى موجود است. این‏گونه قضاوتها و دو پهلو سخن گفتن، در شان یک محقق واقع‏گرا نیست. اما در مورد بخش دوم که گفته است فقه حیلت‏آموز است، باید گفت که ایشان فقه شیعه را با فقه برخى از مذاهب اشتباه گرفته است. در بعضى از مذاهب، در فقه خود بابى به نام باب «حیل‏» دارند که نام آن را فتح الذرایع نامیده‏اند. در آن‏جا یک سرى حیله‏گریهایى است که حلال را حرام کنند و حرام را حلال. این بخش در فقه شیعه وجود ندارد; حتى در فقه مالکى هم وجود ندارد. مالک در مقابل فتح الذرایع، به سد الذرایع اعتقاد دارد. این بحث‏باید در کتابهاى اصولى ملاحظه شود. (نقص کتابهاى اصولى ما این است که ناظر به اصول فقه دیگر مذاهب نیست.) کتابهاى مفصلى در مورد فتح‏الذرایع نگاشته شده است. منطق شیعه منطقى است مغایر با منطق یهود که در آیه مبارکه آمده است: «و سئلهم عن القریة التى کانت‏حاضرة البحر اذ یعدون فى السبت اذ تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعا و یوم لایسبتون لاتاتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون‏» (4) از این آیه شریفه چنین استفاده مى‏شود که یهود کسانى هستند که فقه آنها حیلت‏آموز است. قرار بود یهود روزهاى شنبه شکار ماهى نکنند حیله‏گرى کرده و نهرهایى رو به دریا باز کردند و روزهاى شنبه هنگام جزر دریا که سطح آب بالا بود، جلوى نهرها را مى‏بستند و روزهاى یکشنبه ماهیان به دام افتاده را شکار مى‏کردند. خداوند همه آنان را به کیفر اعمالشان رسانده و لباس آدمیت از تن آنها برکنده و به صورت میمون درآورد. منطق شیعه حیلت‏آموز نیست تلاش برخى از فقها، در بعضى از تنگناها براى نجات مردم از ربا، یک مساله استثنایى است. این استثنا را هم ما نپذیرفته‏ایم. حضرت امام‏قدس سره نیز این استثنا را نپذیرفت; زیرا در این‏گونه موارد اراده جدى نیست و چون اراده جدى نیست، نمى‏تواند محلل حلال یا محرم حرام باشد. حکم یک نفر یا دو نفر نمى‏تواند مبین فقه جامعه هزار ساله باشد. 4- موضوع احکام فقهى «علم فقه علمى است ظاهربین، یعنى به ظواهر اعمال و اعمال ظاهر کار دارد. حتى اسلام آوردن زیر شمشیر را هم اسلام محسوب مى‏کند. جامعه فقهى لزوما جامعه دینى نیست.» در این سخن به دو مطلب اشاره شده است: 1- فقه در پذیرش اسلام به ظاهر اکتفا مى‏کند. از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله روایت‏شده است: «... فانما امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا الله فاذا قالوها عصموا منى دمائهم و اموالهم‏» . (5) اسلام در این موارد به ظاهر اکتفا مى‏کند; یعنى براى مسلمان شدن همین که «لا اله الا الله‏» را بر زبان جارى نمود کافى است. بنابراین، بخش اول این سخن درست است; اسلام براى مسلمان شدن فرد، به اقرار ظاهرى وى اکتفا مى‏کند. آیا راهى وجود دارد که انسان درون افراد را بفهمد؟ نبش قلب کند؟ مگر عقل نمى‏گوید: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها» ؟ . اگر کسى گفت «اشهد ان لا اله الا الله‏» به او بگوییم نه؟ ما نمى‏توانیم قلب کسى را بخوانیم. البته اگر اظهار اسلام از روى نفاق باشد، حکم دیگرى دارد.0 2- فقه با ظواهر اعمال سر و کار دارد. این سخن بسیار اشتباهى است، فقه هم ظاهر اعمال را ملاک میداند، و هم نیات و باطن را. به قدرى مساله نیت در اسلام مهم است که در قرآن به عنوان مهمترین منبع فقه شیعه آمده است: «و ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله شاهدین على انفسهم بالکفر...» از آنجا که مشرکین نیت فاسد دارند، وحدانیت‏خدا را قبول نکرده‏اند اما مسجد الحرام را تعمیر مى‏کنند. خداوند مى‏فرماید این عمل ارزش ندارد. سپس مى‏فرماید: «اولئک حبطت اعمالهم و فى النار هم خالدون انما یعمر مساجد الله من امن بالله..» . (6) بنابراین، از دیدگاه اسلام اگرچه توجه به ظاهر اشخاص در مرحله اولیه پذیرش دین کفایت مى‏کند ولى حقیقت دین داراى مراتب و مراحل دیگرى است چنانکه در آیه شریفه قرآن آمده است: «... قولوا اسلمنا و لمایدخل الایمان فى قلوبکم..» . (7) علاوه بر این، چرا سؤال کننده، اسلام را مانند گوشت قربانى قسمت کرده است؟ ! اسلام کمال دارد و فقه و اخلاق و عرفان اسلامى نیز داراى برنامه‏اند; چرا آنها را از هم جدا مى‏کنند؟ انتظار این‏که فقه پاسخگوى همه نیازها باشد، مثل این است که بگوییم فیزیک باید پاسخگوى شیمى هم باشد. فقه تا حدى با تهذیب نفس سر و کار دارد. از نظر مسائل نیت و شهرت و ریا، فقه در محدوده خود سخن مى‏گوید; ولى تکمیل آنها با علم اخلاق و عرفان اسلامى است. اخلاق و فقه ما با یکدیگر همخوان و همسویند و ما معتقد نیستیم که فقه تنها به مانند شعر شاعر است که مى‏گوید «گریه بر هر درد بى‏درمان دواست‏» . بخشى از اهداف انسان در فقه تامین مى‏شود و بخش دیگر در علم اخلاق و عرفان اسلامى. این علوم در حقیقت مکمل یکدیگرند و تحت نام آیین کامل در آمده‏اند «الیوم اکملت لکم دینکم‏» (8) انتظار این‏که فقه جانشین اخلاق و جانشین عرفان اسلامى شود، نه امکان‏پذیر است و نه ما مدعى آن هستیم; ولى در عین حال بخشى از فقه ما، طهارت نفسانى و تهذیب نفس است. علاوه بر این همه عبادات ما الهى و انسان‏ساز است. ، «الصوم جنة من النار» (10) ، «الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه‏» . (11) 5- فقه و جامعه مدرن «فقه موجود با یک اخلاق نازل، هنر نازل، عقلانیت نازل و سطح معیشت نازل، سازگار است. جامعه فقهى لزوما یک جامعه پیش‏رفته مدرن را اقتضا نمى‏کند.» ابتدا توجه به دو مطلب ضرورى است: اولا، به‏کار بردن این جمله‏هاى دو پهلو و مبهم یعنى چه؟ اخلاق نازل، هنر نازل، عقلانیت نازل و سطح معیشت نازل را باید روشن کند که یعنى چه؟ ابهام‏گویى درست نیست. گاهى شخص در ابهام‏گویى مى‏خواهد هنرنمایى کند در مقام تحلیل یک علم، این تعابیر مبهم به هیچ وجه روا نیست. با توجه به دیگر کلمات و سخنان نویسنده، مدعاى ایشان براى ما روشن است. اگر مقصود این است که فقه اسلامى هم مى‏تواند جامعه فقیر را اداره کند و هم جامعه غنى را و هم جامعه مدرن را، این کمال است. به قدرى قوانین فقهى داراى انعطاف است و آن‏چنان آینده‏نگرى دارد که هم جامعه مدرن را اداره مى‏کند و هم جامعه سنتى را. ظاهرا مقصود نویسنده این نیست; بلکه مرادش این است که اسلام فقط مى‏تواند جامعه‏هایى را که از نظر اندیشه، فن‏آورى، زراعت و هنر در سطح پیشرفته‏اى نیستند، اداره کند; اما جامعه‏هاى مدرن را نمى‏تواند اداره کند. این سخن صرفا یک ادعا است. در دوران شکوفایى تمدن اسلامى، مقررات پیشرفته اسلام با آن عظمت دنیا را اداره مى‏کرد. اگر تمدن اسلام نبود، تمدن کنونى وجود نداشت. علاوه بر این، اگر مى‏بینید اسلام توانایى اداره کشورهاى مادى امروزى را ندارد، نقص اسلام نیست‏بلکه نقص این جوامع است، اسلام بر ارزشها تکیه دارد، در اسلام قمار، شراب، ولگردى و بى‏بندوباریهاى جنسى حرام است; چون این روش با عقلانیت و سعادت بشر مخالف است. جامعه‏هایى را که این نویسنده با نام مدرن یاد مى‏کند، پایه و جنس و فصلشان از این امور تشکیل شده است. آیا نظر شما بر این است که اسلام از ارزش‏ها عدول کند؟ اصولا انبیا نیامده‏اند که جامعه را به هر قیمت و به هر کیفیتى اداره کنند; بلکه آمده‏اند تا جامعه‏اى سالم بسازند. حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علیه السلام، جامعه بت‏پرستى را کوبید و صحه نگذاشت. کار انبیا دگرگونى جامعه‏ها است; اسلامى که بخواهد هم با ارزش بسازد هم با بى‏ارزش، هم با فحشا بسازد، هم با عفت، هم با طهارت نفسانى بسازد و هم با شرارت، دیگر اسلام نخواهد بود. شیر بى‏یال و دم و اشکم که دید همچو شیرى را خدا کى آفرید؟ ! اگر آن جامعه‏ها ارزش‏ها را بپذیرند، اسلام دواى درد آنها است. استاد ما حضرت امام رحمه الله; در آن نامه‏اى که به گورباچف نوشت، این مسائل را مطرح کرد و فرمود که جامعه کنونى شما جامعه باز است. کم‏کم از کمونیسم بیرون مى‏آیید، و دواى درد شما در اسلام است; رویکرد به جهان غرب رفتن به طرف سراب است. پس ارزش‏هایى را که اسلام مقرر نموده است نمى‏تواند از آنها عدول کند. اگر اسلام بخواهد کشورى را که در بت‏پرستى غرق است اداره کند، آیا باید با حفظ بت‏پرستى باشد؟ این ممکن نیست. با از بین بردن مظاهر فساد است که اسلام قدرت اداره جوامع را دارد. 6- رابطه فقه با دیگر علوم و معارف «علم فقه علم مصرف کننده است‏یعنى فقه موجود مصرف کننده جهان‏شناسى، انسان‏شناسى، زبان‏شناسى، جامعه‏شناسى کهن است و به همین سبب اجتهاداتش مقنع و پاسخگو نیست. این مصرف کنندگى، نه فقط نسبت‏به معارف درجه دوم که نسبت‏به معارف درجه اول هم تحقق دارد.» حاصل این‏که علم فقه علمى است که از علوم دیگر تغذیه مى‏کند. منظورشان این است که این علم کشکول است و همین طور که کشکول بى‏ارزش است، فقه هم همین‏گونه است; یعنى از این‏جا و آن‏جا مطالبى را جمع مى‏کند و خود تولید کننده نیست. در این سخن نیز، حق و باطل با هم مخلوط است. در این‏که علم فقه تغذیه‏کننده است، جاى بحثى نیست. علماى ما در رساله‏هاى اجتهاد و تقلید نوشته‏اند که اجتهاد متوقف بر حداقل چهارده علم است: نحو، صرف، معانى، بیان، منطق و...که به این معنا، فقه وابسته است و این نشانه استحکام فقه است که با دانشهاى محکم که عمده آن منطق و برهان است، آمیخته است. در زمان حاضر تمام علوم این‏گونه‏اند. فیزیک کنونى از ریاضیات کمک مى‏گیرد، آیا اگر ریاضیات را برداریم، فیزیک کنونى مى‏ماند؟ آیا این براى فیزیک عیب محسوب مى‏شود؟ در عین حال که تغذیه مى‏کند، تولیدکننده نیز هست. قانون جاذبه نیوتن تولید است. قانون آنتروپى که همه اجسام از حرارت به برودت مى‏روند، دلیل معاد است که خود تولید مى‏باشد. فقه نیز چنین است; در عین حالى که از ادبیات کمک مى‏گیرد و یا از ریاضیات در ارث و ارش کمک مى‏گیرد، دریایى از احکام را مى‏سازد. در تحریر علامه، چهل هزار فرع از همین مصادر تولید کرده و در اختیار فقها نهاده است. فقه تنها هزینه کننده نیست. بلکه در عین حالى که هزینه مى‏کند، سازندگى و اعطا و تولید دارد. این همه احکام که در اختیار ماست، از همین هزینه‏ها به دست آمده است. استاد ما حضرت امام رحمه الله در سال 1330 مى‏فرمود: یکى از معجزات اسلام، احکام اسلام است. یک نفر درس نخوانده و مکتب نرفته، این همه احکام در قلمروهاى مختلف بیاورد و تجربه‏ها، اتقان آن را ثابت کنند. این نویسنده تنها هزینه‏ها را گفته است و درباره آنچه را که فقه تولید مى‏کند سخنى نگفته است. 7- قلمرو فقه «علم فقه علمى اقلى است; یعنى اقل احکامى را که براى رفع خصومت لازم است مى‏دهد و لا غیر; نه این‏که حداکثر کارى را که براى اداره و تدبیر زندگى لازم است‏بیاموزد.» مى‏نویسد: اسلام فقط قوانینى براى رفع خصومت دارد. این سخن اشتباهى است; چرا که اسلام در رفع خصومت‏خلاصه نمى‏شود. شرح لمعه 48 باب است; قضا و شهادت دو باب آن است; 46 باب دیگر براى چیست؟ (12) اسلام در عین حالى که رفع خصومت مى‏کند، وظایف را هم بیان مى‏کند. اسلام وظایف را هم بیان کرده است. اما این‏که فقه اسلام اقل برنامه را ارائه نموده است، در پاسخ باید گفت که از دیدگاه فقهى، اسلام دین خاتم است و دین خاتم نمى‏تواند به تمام جزئیات بپردازد; چرا که هر قرنى براى خود اقتضایى دارد و هر استانى براى خود فرهنگى و هر منطقه‏اى براى خود نیازى; بنابراین، اسلام باید کلیات را بگوید، «علموا اولادکم القرآن‏» باید احکام دانش را بگوید «طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة‏» (13) . اما برنامه‏ها و این‏که مثلا با قلم نى بنویسم یا با خودکار و یا... کار دین خاتم نیست. این کار به عهده اندیشه‏هاست، اسلام باید بگوید «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه‏» (14) اما برنامه‏ریزى براى جزئیات در هر عصر کار اسلام نیست. نیروى نظامى در دوران عباسى غیر از نیروى نظامى در دوران ماست. شهید مطهرى رحمه الله در کتاب خاتمیت تاکید مى‏کند که لباس، شان اسلام نیست‏بلکه اسلام باید مخ را بگوید و لباسها و برنامه‏ها مربوط به شوراها و عاقلان و اندیشمندان است که نبض جامعه را در دست گرفته‏اند. فقه نه اقل بلکه اکثر را آورده است. در حدود پنجاه هزار حدیث فقهى داریم. اگر ده یا بیست هزار آن تکرارى باشد، سى هزار حدیث کم نیست. اسلام نیامده است تا عقول مردم را تعطیل کرده و مانند یک مادر لقمه در دهان کودک بگذارد; چرا که این کودک هیچ‏گاه رشد پیدا نمى‏کند. رشد انسان در کشاکش سختى‏ها و اندیشه‏ها است. پدر و مادرى که تمام نیازهاى فرزند را فراهم کنند، این کودک هیچ‏گاه ترقى نخواهد کرد. 8- فقه و تحولات تاریخى و اجتماعى «علم فقه علمى است متاثر از ساختار اجتماع و به عبارت دیگر، علمى است اجتماعى و سیاسى و لذا تابع مقتضیات اجتماع و سیاست و در خور آنها، نه بر عکس و سیالیت آنها، فقه را هم سیال مى‏کند; و باز به عبارت دیگر، جهان و تاریخ را فقه و فقها نمى‏سازند; بلکه جهان و تاریخ تحول خود را دارند. فقه از پس مى‏آید و در جهان تحول یافته و واجد چارچوب و روابط جدید، زندگى را براى آدمیان مطبوع‏تر و بى‏کش‏مکش‏تر مى‏کند آن هم به نحو اقلى.» حاصل این سخن به همان اشکال اول باز مى‏گردد که بر اساس آن، فقه منتظر است‏حادثه‏اى رخ دهد سپس به آن حادثه پاسخ گوید خودش ساختار خاصى ندارد و ساختار خود را از جامعه مى‏گیرد. جامعه را مورد مطالعه قرار مى‏دهد و بعد حکم آن را صادر مى‏کند. اشتباه نویسنده در این است که گمان مى‏کند فقه، تنها با جامعه ارتباط دارد و با تحول جامعه بکلى متحول مى‏شود; در حالى که فقه دو بعدى است: یک بعد آن، ارتباط بشر با خدا و بعد دیگرش، ارتباط بشر با بشر است. آنچه نویسنده مى‏گوید مربوط به بعد دوم است. اما ارتباط بشر با خدا که بخش عبادات را تشکیل مى‏دهد، از قلم نویسنده افتاده است. بعد مى‏گوید با عوض شدن جامعه، فقه هم تغییر مى‏کند. در این جا تاکید میکنیم بر قوانین ثابت و قوانین متغیر اسلام. در احکام ثابت اگر هزاران بار جامعه عوض شود، احکام فقهى سیال و قابل تغییر نیست «ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذى القربى و ینهى عن الفحشاء و المنکر و البغى‏» (15) این قبیل احکام عوض شدنى نیست. احکام ثابت‏بر فطرت بشر تکیه مى‏کند و چون فطرت بشر ثابت است احکام منطبق بر فطرت نیز ثابت است. احکامى که بر حسن و قبح منطبق است، هیچ‏گاه عوض شدنى نیست. این‏که مى‏گویند سیالیت جامعه، فقه ما را سیال مى‏کند، بین احکام ثابت و بین مقررات خلط کرده‏اند. (16) احکامى از قبیل «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» (17) ثابت است. آنچه که عوض مى‏شود، لباسهاى احکام است مثلا در صدر اسلام تجهیزات نظامى به گونه‏اى متفاوت با تجهیزات نظامى امروزى بود. پس متغیر بودن جامعه موجب متغیر شدن احکام فقهى ثابت نمى‏شود. آیه «و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقرا یغنهم الله من فضله‏» (18) چه در مورد کاخ‏نشین، چه در مورد کوخ‏نشین و در تمام شرایط ثابت است. 9- حقوق و تکالیف در فقه «علم فقه کنونى تکلیف‏مدار است نه حق‏مدار.» در پاسخ مى‏توان گفت در فقه، بابى به نام احکام داریم و بابهایى به نام حقوق. در ابتداى کتاب مکاسب شیخ آمده است که آیا این، حکم است‏یا حق؟ رساله‏هاى گوناگونى براى فرق بین حکم و حق نوشته شده است. در این‏جا به عنوان نمونه حقوقى را یادآور مى‏شویم: در رساله حقوق امام على بن الحسین علیه السلام، حق امام و ماموم، حق فقرا، حق ائمه، حق نساء، حق مسلم بر مسلم، حق طفل، حق مجنى علیه، حق مرتهن، حق مستمع، حق همسایه، حق مالک، حق مساکین، حق زوج، حق وارث، حق مدعى، حق مستاجر، حق غانمین، حق بایع، حق مشترى، حق متعاقدین، حق شریک، حق واهب، حق غرماء، حق متخاصمین و... ذکر شده است. این موارد و دهها مورد دیگر در فقه براى تبیین حقوق مردم است، با وجود این چگونه مى‏توان گفت که علم فقه نسبت‏به حقوق اهتمام نورزیده است. پى‏نوشت‏ها: 1) آنچه در این مقاله آمده است‏خلاصه و ویراسته بحثى است که در مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه قم (کانون گفتمان دینى) ارائه گردیده است. 2) شایان ذکر است‏با توجه به محدودیت زمانى جلسه مزبور، برخى از پاسخها در نهایت اختصار است و هر کدام از آنها مى‏تواند در حد یک اثر مستقل مورد بررسى تفصیلى قرار گیرد. 3) میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل ج‏16، مؤسسه آل البیت، قم، 1408ق.ص‏319، و علامه مجلسى، بحار الانوار ج‏59، ص‏291. 4) اعراف/163. 5) میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج‏18، پیشین، ص‏206- 209; بحارالانوار، ج‏65، ص‏242; دعائم الاسلام، ج‏2، ص‏403; عوالى اللآلى، ج‏1، ص‏238; عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏64. 6) توبه/17 و18. 7) حجرات/14. 8) مائده/ 3. 9) بحار الانوار، ج‏81، ص‏255. 10) شیخ کلینى، اصول کافى، ج‏4، ص‏62. 11) همان، ج‏5، باب فضل الجهاد، ص‏4. 12) مانند ابواب بیع، مزارعه، مساقات، نکاح، ارث، وصیت، شرکت، متاجر، جهاد و... 13) علامه مجلسى، بحار الانوار، ج‏1، ص‏177; نورى، مستدرک الوسائل، ج‏17، ص‏249. 14) توبه/60. 15) نحل/ 90. 16) احکام اسلامى، مجموعه دستوراتى است که مشخصا از طریق وحى مستقیا یا غیر مستقیم براى بندگان نازل شده است که ماهیتا غیر قابل تغییرند مثل اصل وجوب پرداخت‏خمس. اما مقررات دولتى در نظام اسلامى، مجموعه دستوراتى است که توسط حاکم اسلامى و یا نهادهاى مرتبط با آن جهت گذران امور دنیوى مردم و یا نحوه اجراى احکام اسلامى، وضع مى‏شود. این احکام با توجه به شرایط زمانى و مکانى وضع شده و قابل تغییرند مانند نحوه پرداخت‏خمس و زکات. 17) نهج البلاغه عبده، ص‏421، (از وصایاى حضرت على علیه السلام به حسنین علیهما السلام) . 18) نور/ 32.

    قیمت فایل فقط 3,000 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود علم فقه 1 , علم فقه 1



نظر

دانلود انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند


 

  • دانلود انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند
    دانلود انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند دسته: علوم انسانی
    بازدید: 13 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 10 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 1

    انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند

    قیمت فایل فقط 3,000 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل چرا انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند چون اسلام آخرین و کاملترین دین است بنابراین از نظر قاعده و قانون باید اینچنین باشد که پیروان ادیان دیگر جملگی به آخرین و کاملترین دین روی آورند. روشن است اگر کسی با فهم این مطلب و یا آگاهی بدان به ادیان دیگر روی آورد از او پذیرفته نیست اما کسانی که از سرنادانی و نارسایی به ادیان دیگر روی آورده باشند درصورت عمل به مقتضای وظیفه خود نزد خداوند ماجورند.از دیدگاه عقلی و معرفتی هر انسانی میتواند بر اساس خرد و اصول منطقی مشترک بین همه انسان‏ها - که موهبتی الهی بوده و در متون اسلامی «پیامبر باطنی» نامیده شده است - به تحقیق و پژوهش تطبیقی بین دین خود و دیگر ادیان و مسلک‏ها بشتابد در این صورت میتواند دین حق و کامل را بر اساس امتیازاتی که بر دیگر ادیان دارد بشناسد و از آن پیروی کند. یکی از امتیازات بزرگ اسلام همین است که جهانیان را به چنین فرآیندی دعوت نموده و فرموده است: «فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه; مژده ده بندگانی را که سخنان و منطق‏های مختلف را شنیده و پس از جست و جو برترین را برمیگزینند». نکته بسیار جالب توجه آن است که بسیاری از پژوهشگران غربی در قرون اخیر از امتیازات اسلام بر دیگر ادیان در ابعاد مختلف سخن گفته و به ضعف دین و آیین خویش در برابر دین خاتم اذعان نموده‏اند.بهترین و برترین دین آن دینی است که جوابگوی همه نیازهای انسان در دنیا و موجب سعادت او در آخرت باشد و سایر ادیان آسمانی گرچه برای مردم زمان خود مناسب بوده، ولی جامعیت دین اسلام را نداشته‏اند. علت آن نیز نبودن زمینه و آمادگی در مردم آن زمان‏ها بوده است ; چون افراد بشر در همه زمان‏ها از نظر فهم و درک مطالب یکسان نیستند. آنان مانند دانش‏آموزانی هستند که هر کدام آمادگی برای شرکت در کلاس مخصوصی را دارند و آنچه برای کلاس اول ابتدایی به عنوان درس مطرح میشود با آنچه در سطح متوسطه و کارشناسی و بالاتر در نظر گرفته میشود فرق میکند و چون از زمان ظهور اسلام به بعد رشد فکری بشر رو به کمال بود و روز به روز کاملتر میشد، از این رو دینی هم که برای هدایت چنین افرادی در نظر گرفته شده کامل‏تر و جامع‏ترین دین میباشد. قرآن نیز صریحا این معنا را بیان میکند که: « ان الدین عندالله الاسلام » و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه ; تنها دین کامل از نظر خدا اسلام است و هر کس در آخرت با دینی غیر از این بیاید از او قبول نمیشود».برای آگاهی بیشتر ر . ک :1) دفاع از اسلام دکتر واکلیدی.2) پیامبر اسلام از نظر دانشمندان شرق و غرب.3) اسلام و انتقادات غرب محمد عبدالغنی حسن ترجمه محمد رضا انصاری.4) عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن جان دیون پورت.5) تمدن اسلام و عرب گوستاولوبون.6) فرهنگ اسلام در اروپا زیگرید هونکه.7) دانشمندان را به گواه میگیریم مهدی نیری پاشا.8) محمد پیامبری که از نو باید شناخت کنستان ویرژیل کتورگیو ترجمه مهرداد محمدی.

    قیمت فایل فقط 3,000 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند , انسانها حق ندارند غیر از دین اسلام دین دیگری انتخاب کنند



نظر

دانلود شبیه سازی انسان از نظر اسلام حرام است چرا


 

  • دانلود شبیه سازی انسان از نظر اسلام حرام است چرا
    دانلود شبیه سازی انسان از نظر اسلام حرام است چرا دسته: علوم انسانی
    بازدید: 10 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 20 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 1

    شبیه سازی انسان از نظر اسلام حرام است چرا

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل آیا شبیه سازی حرام است یانه؟ یک . اهل سنتهفته نامه «المسلمون » در شماره 633، در تاریخ پنجم ذی القعده 1417 ه . ق . به نقل از ابن عثمین، عضو هیئت علمای سعودی می نویسد: کم ترین مجازات مبتکران بدل سازی با کلون کردن، بریدن دستان و پاهای آنان می باشد (مجازات مفسد فی الارض) ; زیرا این کار بزرگ ترین فساد در زمین است . مجمع پژوهشهای اسلامی دانشگاه الازهر قاهره که بالاترین مرجع دینی اهل تسنن به شمار می رود، روش شبیه سازی را حرام اعلام کرد . به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره در این فتوا آمده است: شبیه سازی حرام است و باید با آن مقابله کرد و با استفاده از هر وسیله ای از آن جلوگیری کرد . یوسف القرضاوی، مفتی مصری مقیم قطر، به شدت شبیه سازی را محکوم و آن را مغایر با اختلاف و تنوع در خلقت دانست . شورای روابط اسلام و آمریکا نیز اعلام کرد که کارشناسان مسائل اسلامی باشبیه سازی انسان صریحا مخالفت کرده اند، همچنین اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی اخیرا با صدور بیانیه ای مخالفت صریح خود را با پروژه شبیه سازی اعلام کردند . «مجمع بررسیهای اسلامی » کسانی را که تکنولوژی شبیه سازی را بر روی انسان انجام می دهند، محارب دانسته است . سازمان اسلامی علوم پزشکی نشستی را با حضور علماء اسلامی و پزشکان متخصص در کشور مغرب برگزار کردند و در اعلامیه پنج ماده ای شبیه سازی را محکوم کردند . دو . علماء شیعه مراجع عظام فعلی شیعه شبیه سازی حیوانات را بالاتفاق جائز می دانند، اما درباره شبیه سازی انسان نظرات مختلفی دارند . در ابتدا توجه خوانندگان را به سؤالات و پاسخها در مورد شبیه سازی حیوانات جلب می کنیم: سؤال: از آنجا که در قرن بیستم شاهد رشد حیرت آور علم پزشکی هستیم ... آیا مشابه سازی حیوان زنده توسط تکثیر سلولهای وی (کلوناژ) جایز است؟ (سلولی از حیوان زنده اخذ می شود و با تکثیر آن سلول از طریق اطلاعات dna حیوانی با همان خصوصیات قبلی ایجاد می کنند). در جواب این استفتاء مراجع عظام چنین فرموده اند: آیة الله بهجت: ظاهرا اشکالی به نظر نمی رسد . آیة الله خامنه ای: این کار فی نفسه اشکال ندارد . آیة الله سیستانی: مانعی ندارد . آیة الله صافی گلپایگانی: اگر مستلزم خلاف شرع نباشد، بنفسه اشکال ندارد . آیة الله مکارم شیرازی: این کار در مورد حیوانات اشکالی ندارد . آیة الله نوری همدانی: در غیر انسان جایز است . آیة الله فاضل لنکرانی: دلیلی بر حرمت این عمل بر حسب عنوان اولی به نظر نرسیده است، گرچه برحسب عناوین ثانویه اشکال دارد . (18) اما د رمورد شبیه سازی انساناز مراجع عظام سؤال شده است: «از آنجا که در قرن بیستم شاهد رشد حیرت آور فن آوری هستیم، خصوصا پیشرفتهایی در علم پزشکی حاصل شده است و یکی از آنها برآیندهای مهم نوین، مهندسی ژنتیک و بدل سازی (کلوناژ) می باشد که در علم وراثت مسائل مبهم و پیچیده ای پیدا شده است، بفرمائید: الف) اگر سلول جنینی در سردخانه برای مثلا صد سال یا بیش از آن زنده نگاه داشته شود، سپس در رحم زنی کاشته و رویانده شود، آیا طفل ناشی از این سلول پس از رشد و نموو بلوغ می تواند از بستگان و خویشان خود مطالبه ارث نماید؟ ب) در صورتی که دختر باکره ای با بهره گیری از فن آوری بدل سازی (کلوناژ) دارای فرزندی از سلول جنین خود شود، در این فرض آیا حامله شدن وی مشروع است؟ آیا فرزند به دنیا آمده نسخه بدل اوست یا همسانش و یا دخترش؟ ج) اگر خانواده ای نسخه ای از فرزندشان را در سردخانه نگه داری کردند و پس از مرگ فرزندشان، با فن آوری بدل سازی (کلوناژ) نسخه بدل او را در رحم مادر کاشتند و رویاندند، در این صورت آیا آفرینش انسانی برای هدفی که به خود او مربوط نیست و نفعی نمی رساند، جایز است؟ د) در صورتی که فن آوری بدل سازی (کلوناژ) به قدری رشد کند که مادران بتوانند با مشاهده فرجام فرزند پس از چند سال، به کاتولوگهای مختلف مراجعه و جنین را گزینش کنند (طفل، سالیانی رشد می کند ولی نسخه های دست نخورده اش در سردخانه محفوظ مانده است). چنین بارداری شرعا چه حکمی دارد؟ در جواب این سؤالات آیة الله بهجت فرموده اند: الف) وراثت نیست . ب) مانعی ندارد و به ولد اشبه است . ج) مانعی ندارد . د) از حیث تکلیف منعی بر آن نیست و از حیث معامله به نظائر آن مراجعه شود . آیة الله سیستانی فرموده اند: الف) چنانچه تولد از منی شخص مذکور باشد، آن شخص پدر او محسوب می شود و بستگان پدر، بستگان فرزند می شوند . ب) مانعی ندارد . ج) مانعی ندارد . د) اشکالی ندارد . و نیز سؤال شده است که: آیا مشابه سازی و تکثیر انسان در آزمایشگاه و از طریق روشهای پیشرفته علمی (کلوناژ) جایز است؟ گروهی از مراجع تقلید فتوا به حرمت داده اند، مانند: آیة الله تبریزی: جایز نیست والله العالم . آیة الله مکارم شیرازی: این کار جایز نیست و مفاسد زیادی دارد . ولی عده دیگری از مراجع به عنوان اولی منعی برای آن ندیده اند: آیة الله فاضل لنکرانی: به عنوان اولی اشکالی ندارد; لکن اگر مفاسدی بر آن مترتب شود، به عنوان ثانوی جایز نیست . آیة الله نوری همدانی: تحقق این عمل معلوم نیست که ممکن باشد و در صورت امکان اگر با موازین اسلامی مخالف نباشد، اشکال ندارد . آیة الله سیستانی: فی حد ذاته مانعی ندارد

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود شبیه سازی انسان از نظر اسلام حرام است چرا , شبیه سازی انسان از نظر اسلام حرام است چرا



نظر

دانلود تا شورا فقهی


 

  • دانلود تا شورا فقهی

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    دانلود تا شورا فقهی دسته: علوم انسانی
    بازدید: 14 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 28 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 6

    تا شورا فقهی

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل صفحه اصلی ارتباط با ما ارسال مطلب پشتیبانی از رسائل اخباراندیشهسیاستتاریخنگاه ویــژهپرونده ویــژهنگاه هفتهزندگیتحصیلویژه نامهپاسداشت مرجعیتبخش اصلیاعضادیگران Rssدیگران اعضا بخش اصلی پاسداشت مرجعیت ویژه نامه اخبار تحصیل زندگی اندیشه سیاست تاریخ نگاه ویــژه پرونده ویــژه نگاه هفته افتتاح سالن سه منظوره کتابخانه مرحوم آیت‌الله حائری ششمین همایش «حوزه و تحول» در مشهد برگزار شد اختلافی میان طرفداران نظام وجود ندارد اسامی برگزیدگان یازدهمین همایش کتاب سال حوزه هفته‌ای به نام حوزه نامگذاری شود شرایط پذیرش تحصیل در حوزه های علمیه برادران اعلام شد جزئیات مهمترین شبکه فعالیتهای اینترنتی حوزه های علمیه افتتاح اولین مدرسه اسلامی در استرالیا انتخابات اعضای ششمین مجمع عمومی انجمن ادیان و مذاهب برگزار شد ویژه نامه«پاسداشت مرجعیت» منتشر شد 1388/08/03-05:59 از اجماع تا شورای فتوا در زمان معاصر، مرحوم بروجردی توجه زیادی به اجماع و شهرت نشان داد و سعی می کرد حتی الامکان در مقابل قول اجماع علمای پیشین یا قول مشهور فتوا ندهد. آیت الله بروجردی با رسیدن به جایگاه رفیع مرجعیت توانست ضمن سرپرستی دینی شیعیان، ارتباط خوبی با اهل سنت برقرار نماید. زیربنای تمام احکام دینی –اعم از فقهی، کلامی، اخلاقی، یا هر حکم دیگر- را ارتباط این احکام با خدا تشکیل می دهد. در دین اسلام، شخص پیامبر اکرم عهده دار این ارتباط است. بر همین اساس تمرکز عالمان دینی بیش از همه بر بررسی متونی است که به نقل سخنان و عمل پیامبر و جانشینانش می­پردازد. امّا جای این سوال هست که آیاعالمان دینی در سطوح مختلف می توانند به عنوان منبعی برای فهم حکم دین خدا مورد توجه قرار گیرند؟ یا تنها باید به کتاب خدا و قول نبی و جانشینانش بسنده کرد؟ با نگاهی اجمالی به فقه شیعه می توان دریافت که از نظر عالمان دینی، کتاب، سنت، عقل و اجماع منابع اصلی فهم احکام دینی هستند. از میان این چهار منبع، تنها منبع چهارم است که ارتباط تنگاتنگی با مردم دارد. اجماع در لغت چند معنا دارد اما دو معنی اتفاق کردن جماعت بر کاری وعزم کردن بر کاری، بیشتر مورد اشاره قرار گرفته است(1). براساس تعریفی که شیخ انصاری ارئه می دهد در اصطلاح علم اصول، به اتفاق جمیع علمای یک عصر، اجماع گفته می شود(2). اجماع اگر چه در مذهب اهل سنت نیز به همین معنا و یا معانی نزدیک به آن، بعنوان یکی از دلایل استنباط حکم شرعی برشمرده شده است اما نگاهی دقیق تر بیانگر تفاوت ماهوی اجماع شیعی و سنّی است. عالمان شیعه، اهل سنت که پس از رحلت پیامبر با ابوبکر اجماع کردند، برای آنکه مشروعیتی الهی به روند انتخاب خلیفه پس از پیامبر ببخشند، به ناچار مجبور شدند حدیثی از پیامبر را مستند انتخاب غیر مشروع خلیفه قرار دهند. پیامبر فرمود: «لاتجتمع امّتی علی الخطا» (امت من برای انجام کار اشتباه هم عقیده نمی شوند.) این حدیث به ضمیمه بیعت مسلمین با ابوبکر دلیل اصلی مشروعیت خلافت وی از نگاه اهل سنت شمرده می شود. اگرچه به نظر عالمانی چون سید مصطفی محقق داماد استدلال به این روایت مخدوش است(3) اما گروهی از شیعیان ضمن پذیرش این حدیث این سوال را مطرح می کنند که مگر علی و شیعیانش جزء عالمان و بزرگان امّت پیامبر نبوده اند؟ و بر چه اساسی به نظرات این گروه در عمل توجه نشد؟ از نظر عالمان شیعه، نیاز مبنایی اهل سنت به اجماع برای تصحیح نظری عملکرد گذشتگان در مسئله خلافت، باعث شد تا در گذر زمان اجماع به عنوان یکی از ادلّه ی اصلی همسنگ کتاب و سنت مطرح شده و در نبود منابع کافی برای استنباط حکم فقهی بتواند خلاء محسوس را با توجه به نیاز روز افزون به احکام فقهی در اثر حضور در قدرت برای بزرگان اهل سنت پر کند. شیخ انصاری در اینباره می گوید: هم الاصل له و هو اصل لهم ، اجماع برای اهل سنت اصلی است که اساس این گروه را می سازد در صورتی که این اصل ساخته ی خودشان است(4). در مقابل، شیعه اگر چه در اقلیت بود امّا حضور امامان به عنوان مرجع فکری ای که مشروعیتی الهی دارند در عین حذف این گروه از صحنه ی سیاست، باعث شد تا کمتر نیازی به رشد سریع فقه در میان شیعیان احساس شود. با وجود تمام فشارهای سیاسی و اجتماعی بر شیعیان این گروه با رهبری امامان و با تحمل فشارهای فراوان توانست به حیات فکری خود ادامه دهد و از همین رو با به وجود آمدن فضای باز فکری، بحث های علمی بین طرفداران دو گروه در می گرفت. اولین رگه های حضور اجماع در ادبیات شیعه در بحث های فکری میان شیعیان و اهل سنت به چشم می­خورد. از امام هادی نقل شده که می فرماید: یقول رسول الله لاتجتمع امّتی علی ضلالة، فاخبر ان جمیع ما اجتمعت علیه الامة کلّها حق. رسول خدا فرمود امّت من بر گمراهی همراه هم نمی شوند، پس ایشان خبر داده اند که آنچه تمام امّت بر آن اجتماع کرده حق است(5). بکار گیری این ادبیات در لسان ائمه باعث آموزش روشی جدلی در بحث با اهل سنت شد که از مسلّمات طرف مقابل برای اثبات مدعای خود استفاده می کند. برهمین اساس، اولین نشانه های حضور اجماع در شیعه را نه مباحث فقهی، بلکه مباحثات کلامی و اعتقادی دانسته اند. این ادبیات، اگرچه روشی برای ارائه بحث های کلام محسوب می شد اما در عین حال بیانگر متدی برای فهم احکام دینی بود. فشار سیاسی حاکم بر اپوزیسیون شیعه، با تاکتیک هایی همچون تقیه تا حدودی دفع می شد اما این روش ها تبعاتی را برای پیروان ائمه در پی داشت. از جمله اینکه گاهی حکم شرعی برایشان مشتبه می­شد. مثلا امام وقتی به خاطر حضور جاسوسان حکّام و یا کارمندان دستگاه ظلم، در خطر قرار می گرفت به جهت درک شرایط سیاسی و برای دفع خطر، حکمی صادر می نمود که با گفته های پیشین خودش در تعارض بود. اجماع در این میان توانست راهگشای فهم ماهیت اصلی دین باشد چرا که مشی کلّی شیعیان و این محذوریت ها برای عالمان آشکار بود. در زمان امام دوازدهم، غیبت کبری و قطع ارتباط کامل با امام باعث ایجاد بحران های جدیدی در بین شیعیان شد و از این منظر عالمان دینی وظیفه سنگینی بر دوش خود حس کردند چرا که بنا به ضرورت اجتماعی باید پاسخگوی نیازهای پیروان ائمه بودند. شیعه که تا پیش از این در هر مسئله ای می توانست نظر امام را جویا باشد دیگر چنین امکانی نداشت و این امر موجب ایجاد تحرکات علمی عمیقی در بین محققان شیعه شد. جمع آوری منابع حدیثی، انسجام فقه و پیگیری جدّی تر علم اصول از نتایج همین فقدان است. با بروز توجه بیشتر عالمان به علم فقه، اجماع به عنوان یکی از منابع استنباط حکم فقهی مطرح شد. اگرچه پیش از سید مرتضی اجماع در میان شیعیان به عنوان طریقی برای فهم حکم امام مطرح بود اما در اینزمان وی این مسئله را به عنوان یک نظریه اصولی مطرح کرد که پس از او، توسط شاگردش شیخ طوسی پیگیری شد. شکل گیری و تثبیت عملی اجماع که در این زمان، نه در علم کلام بلکه بیشتر در فقه کاربرد داشت نیز توسط این دو عالم بزرگ پیگیری شد. شیخ طوسی در استدلال های فقهی خود به وفور از اجماع استفاده کرد که بخشی از این مسئله متأثر از مشی فقاهتی اهل سنت قلمداد شده است. البته این مشی در حقیقت ادامه ی روشی بود که ائمه ی شیعه در بحث های کلامی به پیروانشان آموخته بودند. شیخ تأثیر عمیقی بر فقه شیعه گذارد و سایه ی وی تا حدود یکصد سال بر فقه گسترده بود، به صورتی که فقهای پس از او در حقیقت مقلّد شیخ محسوب می شدند و نتوانستند چیز جدیدی بر فقه و اصول بیفزایند. ابن ادریس امّا با نگاه نقّاد خویش توانست نظریه های رایج اصولی و فقهی طوسی را به چالش بکشاند که البته این رویه ی وی، انتقاد شدید عالمانی که به سیطره شیخ طوسی خو کرده بودند را به دنبال داشت. با بررسی فقه از زمان شیخ طوسی تا امروز به این نتیجه می رسیم که اجماع در هیچ زمانی کارکرد خود را از دست نداد. اجماع در فقه، با عباراتی همچون اعتقادنا، لااجد فیه خلافا، لاخلاف فیه، اجمع علماءنا، للاجماع و الفاظی مانند آن در ذیل بررسی مسائل مختلف مورد توجه قرار گرفته است. به لحاظ نظری، اجماع در هیچ زمانی در نظر شیعه به عنوان یک اصل در کنار کتاب و سنت قرار نداشته و ندارد. تمام اعتبار اجماع بر اساس استناد به قول معصوم است. سید مرتضی می گوید: اذا کانت علة کون الاجماع حجّة کون الامام فیهم فکلّ جماعة کان قول الامام فی اقوالها فاجماعها حجة(6). وقتی پذیرفتیم که علّت حجیّت اجماع به وجود قول امام در بین اجماع کنندگان باز می گردد می توانیم بگوییم سخن هر گروهی که قول امام در بین اقوال شان باشد حجّت و مورد پذیرش است. به قول آخوند خراسانی «تمام اعتبار اجماع براساس قطع به رأی امام است» (7) پس از هر راهی این قطع حاصل شود می توان بدان عمل نمود. اما در بررسی دقیق تر متوجه می شویم که عالمان در پاسخ به این سوال که چگونه می شود از اجماع امّتی که امکان خطا دارد نظر امام معصوم را فهیمد به این نتیجه می رسیم که این نظریه از زمان پیدایش تا به امروز بر محمل های گوناگون سعی کرده با پاسخ به این سوال اساسی به حیات خود ادامه دهد. مرحوم مظفر در جلد دوم از اصول فقه خود 4 روش فقها را برای پاسخ به سوال فوق را نقل می کند:1. طریق حسّی: در صورتی که مطمئن باشیم امام هم جزء اجماع کنندگان هست ولی شخص امام را نمی­شناسیم. در این فرض، مخالفت کسی که معلوم است ضرر نمی زند، اما مخالفت یک ناشناس مضر به اجماع است زیرا ممکن است همو امام باشد. این نظریه مدافعان بسیار کمی دارد(8) 2. قاعده لطف: براساس همان دلیلی که لزوم وجود امام را اثبات می کند، امام باید به جامعه ی مسلمین توجه داشته باشد و اگر انحرافی را در جامعه دید باید به نوعی راه را برای هدایت باز کند. شیخ طوسی، محقق تستری، محقق قزوینی، و شهید صدر از مدافعان این نظریه به شمار می آیند(9). آخوند خراسانی البته این نظریه را مردود می داند 3. حدس: یقین کند که آنچه به دست فقهای امامیه رسیده است از طرف امام معصوم بوده. لازمه این قول آن است که مخالفت معلوم یا مجهولی با یک نظر واقع نشده باشد. 4. تقریر: اجماع در جایی صورت گیرد که امام هم در جریان قرار گرفته باشد. که در صورت سکوت امام، این سکوت مانند تقریر ایشان است که ذیل بحث سنت بررسی می شود و دلیل بر صحت عمل اجماع کنندگان می­شود. اگرچه به نظرمظفر و بعضی دیگر از محققین اصول، هیچکدام از این چهار روش، عملا نمی توانند برای ما که درعصر امام زندگی نمی کنیم موجب قطع باشد و در حقیقت بحث حجیّت اجماع به جایی نمی رسد اما نباید از حق گذشت که بعضی از این نظریات در برهه های زمانی متفاوت توانستند راهگشای حرکت معنوی شیعه باشند. برای نمونه، پس از غیبت امام زمان با توجه به قطع ارتباط با امام، اجماع لطفی مورد توجه قرار گرفت. قاعده ی لطف که یک قاعده ی کلامی است یکی از ادله ی اصلی شیعیان بر وجود لزوم امام است. لطف خدا که حضور پیامبر را در ابتدا لازم می کند دلیل آن است که پس از پیامبر نیز این این لطف ادامه داشته باشد و بار امانت لطف الهی را امام بر دوش دارد. همین نگاه به امام، باعث رونق جایگاه نظریه اجماع لطفی شد چرا که این این رویکرد توانایی آن را داشت تا ضمن انسجام بخشی به شیعیان، حلقه ی ارتباط با عالم بالا را که ظاهرا غایب شده بود به اقلیت شیعه بازگرداند و بدین ترتیب از فشار حاصل از غیبت امام می کاست(10). اگر چه در گذر زمان عالمان به بررسی صحت هرکدام از این راه ها برای اثبات حکم شرعی پرداخته اند ولی با بررسی دقیق به این نتیجه می رسیم که اجماع به هیچ وجه دلیلی همرتبه با دیگر ادله نیست و ذکر اجماع به عنوان یکی از ادلّه ی چهارگانه برای فهم حکم شرعی تنها جنبه ی تدافعی در مقابل اهل سنت داشته است. محقق حلّی در شرایع ذیل بحث شروط لازم برای شاهد، ضمن مطرح کردن لزوم عدالت می­گوید: کل مخالف فی شیء من اصول العقائد ترد شهادته، سواء استند فی ذلک الی التقلید او الی الاجتهاد. شهادت هرکس که مخالف یکی از اصول اعتقادات شیعه باشد پذیرفته نیست، چه این اعتقاد یک اعتقاد تقلیدی باشد یا خودش براساس اجتهاد خویش بدان رسیده باشد. در حاشیه سخن حلّی، شهید ثانی می گوید اصولی که می توان با اجماع به آن تمسک کرد تنها به اصول دین محدودند و به هیچ وجه نمی توان اعتقاداتی فرع بر اصول را که در علم کلام از آن بحث می شود با اجماع بدست آورد(11). به نظر وی همین که بین سید مرتضی و استادش، شیخ مفید بحث و اختلاف وجود دارد نشان از آن است که در مسائل فرعی نمی توان به اجماع تمسک کرد. اما با نگاهی دقیق تر شاید بتوان ضمن تأیید بخشی از سخن فوق و نظریات اینگونه گفت بررسی برخورد فقها با اجماع در فقه، نشان از آن دارد که حتّی عالمان بزرگی همچون شیخ انصاری که رأی به عدم حجیت اجماع در اصول فقه داده اند به ناچار در نظریات فقهی به اجماع استناد و براساس آن حکم به احتیاط کرده­اند که همین اجماعات و نقل آنها برای عالمان بعدی منبع استنباط احکام شده است. اگرچه در زمان حاضر، آقای احمد مبلّغی با انجام کاری تحقیقی در «موسوعة الاجماع فی فقه الامامیة» که هم اکنون جلد نخست آن به چاپ رسیده است ضمن بررسی اجتهادی مسئله اجماع، به بررسی اجماعات وارده در فقه امامیه پرداخته است اما تا پیش از این کار تحقیقی بر اجماعات فقهی در مسائل مختلف صورت نگرفته بود. مشی علما به این صورت بوده که هرکدام با بررسی آراء و نظرات دیگر عالمان حکم به اجماع می دادند و به اصطلاح اجماع محصَّل(اجماعی که خود فرد تحصیل کرده و بدست آورد) را بیان می کردند. اما با توجه به نبود امکان تحقیق، گاه بعضی از علما به جای آنکه خودشان در مورد یک مسئله تحقیق کنند و با کنارهم گذاشتن اقوال علما به این نتیجه برسند که این مسئله اجماعی هست یا نه؟ به اقوال عالمان پیشین تکیه می کردند و اگر در مسئله از یکی از عالمان موثق اجماعی نقل شده بود، همان را نقل می نمودند. این اجماع را اجماع منقول می گویند. وجود اجماعات منقول در فقه باعث شد یکی از مباحث اصلی مورد بررسی ذیل مسئله اجماع در اصول فقه، این سوال باشد که آیا اجماعی که از یکی از عالمان شیعه نقل شده حجت هست یا نه؟ اگرچه عده کثیری اجماع منقول را حجت نمی دانند(12) اما ورای پاسخ مثبت یا منفی اصولی به سوال فوق، با بررسی اجماعات منقول در فقه به این نتیجه می رسیم که بسیاری از آنچه را که فقها اجماع می دانستند در حقیقت اجماع نبوده است و به صورت تسامحی به چند رأی فقهی همسان هم اجماع نقل می شده است. این اجماعات توسط عالمان بعدی مورد بررسی و نقد قرار می گرفت اما جالب توجه آنکه خود منتقدان گاهی در عمل براساس همان رویه ای عمل می نمایند که منتقد آن بودند. به نظر می رسد این ناهمخوانی نظریات اصولی با عملکرد فقهی، در حقیقت به ضعف نظریه پردازی در علم اصول باز می گردد. چرا که کارکرد اصلی اجماع که نشان دادن روش کلّی شیعیان در طول تاریخ بوده است در این نظریات مورد توجه قرار نگرفته است. از همین رو است که گاه می بینیم براساس قواعد اصولی، مجتهد نباید به اجماع اعتماد نماید اما وقتی نوبت به بیان حکم فقهی می رسد، پس از بررسی نظریات مطرح شده در یک مسئله توسط علمای پیشین به قطع می رسد که نمی تواند برخلاف اجماع عمل نماید. بنابراین در عین آنکه نباید از اجتهاد باز ماند، نباید به بهانه عدم حجیت اجماع از این ذخیره ی به جای مانده­ ازعلمای پیشین غافل شد. در زمان معاصر، مرحوم بروجردی توجه زیادی به اجماع و شهرت نشان داد و سعی می کرد حتی الامکان در مقابل قول اجماع علمای پیشین یا قول مشهور فتوا ندهد. آیت الله بروجردی با رسیدن به جایگاه رفیع مرجعیت توانست ضمن سرپرستی دینی شیعیان، ارتباط خوبی با اهل سنت برقرار نماید. طالقانی و سید مرتضی جزایری دو عالم هم فکر مطهری بودند که این نظریه را در مقالاتی در کتاب «بحثی درباره مرجعیّت و روحانیت» مورد بررسی اجمالی قرار دادند. این نظریه در عمل با شکست روبرو شد و مورد اقبال جامعه دینی قرار نگرفت اما تا به امروز بعنوان یکی از راهکارهای حل مباحث جدید فقهی مطرح است. اگرچه شورای فتوا شباهت هایی با اجماع دارد اما به هیچ وجه نباید تصور کرد که ایندو یکی هستند. شورای فتوا در حقیقت طرحی است که براساس آن جمعی از مراجع مطرح، گردهم آیند تا با بررسی مسائل جدید و منابع فقهی بتوانند به نتیجه واحد برسند و در غیر اینصورت رأی اکثریت به عنوان رأی شورا مطرح شود(14). اما همانطور که اشاره شد اجماع در حقیقت بررسی اقوال علمای پیشین در یک مسئله و پاسخ به این سوال است که آیا این حکم در بین تمام عالمان دینی یکسان بوده یا مخالفی هم دارد؟ تا از این راه نظر امام معصوم فهمیده شود. بنابراین نباید شباهت ظاهری شورای فتوا با اجماع را موجب یکی دانستن ایندو دانست همانطور که اختلاف شورای فتوا با اجماع عمیق تر از آن است که در شورا نظر مجتهدان زنده بررسی می شود ولی در اجماع، نظر مجتهدانی که در قید حیات نیستند. متأسفانه پس از گذشت پنج دهه از طرح این نظریه، هنوز آنطور که شایسته است این مسئله مورد توجه و بررسی حوزه های علمیه قرار نگرفته است. اما می توان گفت همانطور که فقه شیعه در مواجهه با واقعیت موجود جامعه یعنی رجوع اهل سنت به اجماع توانستند از روشی که ائمه پیش پایشان گذاشته بودند استفاده کنند و اجماع را-هرچند با تفاوت ماهوی- به فقه شیعه بکشاند، رفته رفته واقعیت نیاز جامعه حوزه ها را به سمت کار گروهی بر مسائل تخصصی فقهی سوق خواهد داد اما با توجه به موانع موجود، و پیچیدگی ها و قابلیت های خاص جایگاه مرجعیت و ارتباط آن با مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نمی­توان قطعا گفت که این روند لزوما به شورای فتوا منتهی خواهد شد. ----------- نگاه کنید به لغت نامه دهخدا ذیل واژه اجماع. فرائد الاصول/ شیخ انصاری/ج1/ص184 مباحثی از اصول فقه/ سید مصطفی محقق داماد/ ج2/96 فرائد الاصول/ شیخ انصاری/ج1/ص184 تحف العقول-304 الذریعة/آقا ضیا عراقی/ ج2/ ص 630. کفایة الاصول/آخوند خراسانی/ص288 فرائدالاصول/ شیخ انصاری/ج1/ص 192 موسوعة الاجماع فی فقه الامامیه/ احمد مبلغی/ ج1/ ص 99و100 نگرشی تاریخی به اجماع/احمد مبلغی/ مجله فقه/ ص 290 مسالک الافهام/شهید ثانی/ج14/ص172 علم اصول/آیت الله موسوی بجنوردی/ص310 بحثی درباره مرجعیت و روحانیت/ص 217 [نظرات کاربران: 0] [نسخه قابل چاپ] [ارسال به دوست] فقه سیار رشته تخصصی فقه سیاسی طراحی شد انتشار اولین جلد موسوعه اصول فقه مقارن مذاهب اسلامی معجم قواعد اصولی روی گیشه آمد بیوت مراجع در آستانه چالشی به نام رویت هلال ماه تشریح فقه رسانه از سوی آیت الله سیداحمدخاتمی صفحه ی اصلی | ارسال مطلب | تماس با ما | پیوندها همه ی حقوق وب سایت و محتوای آن بر اساس پروانه ی کریتیو کامنز متعقل به نشریه الکترونیکی رسائل است نقل مطالب ار رسائل با ذکر منبع بلامانع است Rasael.ir/منبع

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود تا شورا فقهی , تا شورا فقهی



نظر

دانلود تمدن درجهان وحشت


 

  • دانلود تمدن درجهان وحشت

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    دانلود تمدن درجهان وحشت دسته: علوم انسانی
    بازدید: 13 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 27 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 1

    تمدن درجهان وحشت

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل HYPERLINK "http://www.hawzah.net/Per/Magazine/index.htm" \t "_top" مجلات >پگاه حوزه>شماره 95 نگاهى به نظرات انتقادى متفکران غرب علیه غرب اسارت تمدن در جهان وحشت دکتر احمد بخشایش اردستانى - بهروز رشیدى ظهور عصر تحصلى جدید در دوره معاصر، اصول و آرمان‏هاى مکاتب و مرام‏هاى قرون جدید، استقرار یافته است . قرون معاصر بستر پیدایى پست مدرنیسم است . عمده پیامدهاى مکاتب فلسفى و مرام‏هاى سیاسى در این دوره به شرح زیر است: 1 . نفى متافیزیک . 2 . فرو ریختن نهادهاى مسلط سنتى سیاسى (سلطنت)، مذهبى (کلیسا) و اجتماعى (اشرافیت) . 3 . شیوع نقادى، تشکیک و تردید در ساختارهاى انسان . 4 . خلع ید از دین در شئون حیات بشر . 5 . رشد و سلطه صنعت و اسارت انسان در چنگال ماشینیسم . 6 . از خود بیگانگى و بى هویت‏شدن انسان . 7 . مصرف‏زدگى مفرط . 8 . تغییر مرام علم از «کشف حقیقت‏» به «کسب قدرت‏» و تامین نیازهاى نفسانى بشر . 9 . کمیت‏گرایى و آمارگرایى صرف . 10 . خلاء معنوى و رنج پوچ پندارى . 11 . بحران اخلاق و ارزش‏ها علم‏گرایى ( (Scientisme از قرن نوزدهم رواج یافت و جامعه شناسان چون «آگوست کنت‏» و «دورکهایم‏» در حوزه علوم اجتماعى از آن پیروى کردند . دورکهایم در زمان خود براى مبارزه با نگاه ابهام‏آمیز متافیزیکى مى‏گفت: امور اجتماعى را باید مانند یک شى‏ء در نظر گرفت و در این باره پافشارى کرد، تا بتواند راه دید علمى را در امور اجتماعى هموار کند . ادامه این راه را به آنجا کشید که شى‏ء پنداشتن امور اجتماعى، مانند هر راه و روش افراطى، موجب انحراف و مانع دیدن ابعاد دیگر امور اجتماعى شد . از دیگر تحولات فکرى قرون معاصر در جهان غرب، مساله راسیونالیزم است; یعنى مذهب اصالت عقل و یا عقل گرایى و آنچه به حساب عقل مى‏آید . این تحول در واقع ادامه راه دکارت و مذهب اصالت عقل است که عقل و خرد را مبناى هر گونه علم و معرفتى مى‏پندارد و در نتیجه به قابلیت‏هاى دیگر انسانى بى‏توجه است و آنچه را که عقل درک مى‏کند، یعنى با ملاک بدیهیات عقلى سنجیده مى‏شود، اصیل و معتبر مى‏انگارد . همین نحوه تفکر موجب جدایى تن و جان شده است; یعنى بى‏توجهى به غرایز و عواطف و به عوالم درونى انسان . غافل از این که همه عالم انسانى را نمى‏توان به ملاک عقل شناخت . با آنکه روانکاوى اهمیت ضمیر ناخودآگاه، یعنى دنیاى پشت پرده ذهنى را به علوم انسانى شناساند و افق تازه‏اى گشود و اهمیت انگیزه‏ها و رفتار غیر عقلى را نشان داد، مع‏الوصف قالب‏هاى فکرى و مقولات ذهنى ناسیونالیسم و منطق عقلى که حاکم و ناظر بر تجربه خاص مغرب زمین در دویست‏سال اخیر است، با داعیه جهانى و کلى بودن خود، همچنان بر علوم انسانى چیره است و مبناى کار این علوم هم چنان استنباطات عقلى است . در صورتى که واقعیات زندگى فردى و جمعى بشر، پیچیده‏تر از آن است که به این آسانى بتوان به آن پى‏برد . از اشکالات و انحرافات دیگرى که در علوم اجتماعى رخ داد، تکیه بیش از حد به جنبه اونیورسالیزم (Universalisme) ، یعنى عمومى و جهانى پنداشتن همه چیز و همه امور بود که تا اندازه‏اى باید آن را ناشى از همان علم گرایى و عقل گرایى دانست . تحولات ذکر شده و تایید و تکیه بیش از حد بر علم‏گرایى و عقل، موجب تسلط فرهنگ و تمدن حسى و مادى بر جامعه غرب شد و در این میان معنویات، اخلاق، متافیزیک، و به ویژه خود انسان به دست فراموشى سپرده شده و ابعاد روحى و عاطفى انسان، به کلى نادیده گرفته شد و بدین سان انسان اسیر دست مصنوعات خود گردید و در زندان ماشینیسم به اسارت درآمد، و بدین سان تمدن غربى با تکیه بر افزایش تولیدات اقتصادى و سر و سامان دادن به زندگى ظاهرى، و ارضاى نیازهاى مادى افراد، به خواست‏هاى عاطفى و درونى بشر بى‏اعتنایى نمود . در دنیاى کنونى، ماشین توانسته است منطق خود را بر انسان تحمیل کند . قدرت ابزار تکنیک از حد نظارت انسان تجاوز کرده و اختیار و آزادى انسان محدود شده است . تکنیک و ماشین که تا میانه راه تمدن صنعتى در خدمت آدمى و رفاه و آسایش او بود، اینک به مرحله‏اى رسیده است که آدمى را به خدمت در آورده است . «اریک فروم‏» (1) روانشناس و متفکر اجتماعى امریکا مى‏گوید: ما در مغرب زمین، به ویژه امریکا، دچار نوعى «بحران هویت‏» شده‏ایم، چون در جامعه صنعتى، در حقیقت افراد به شى‏ء تبدیل شده‏اند و شى‏ء و هم فاقد «هویت‏» است . به عقیده وى، عالم انسانى حاوى دو مقوله است; یکى مقوله مربوط به «خودحقیقى‏» یا «خود معنوى‏» ، و دیگرى مربوط به «من نفسانى‏» . هویت انسان به «خود حقیقى‏» تعلق دارد و این «خود» که جوهر «هستى‏» انسان است، به «بودن‏» ارتباط دارد، در حالى که «من نفسانى‏» به «داشتن‏» ; به زبان دیگر، برداشت انسان از جهان و پیدا کردن خود در پهنه هستى و آگاهى به آن در ارتباط بادیگران است . احساس لذت واقعى و مداوم و ابلاغ خلاقیت معنوى (فرهنگ) به «خودواقعى‏» مربوط است، در حالى که احساس مالکیت و میل به آن و برخوردارى از آن در مقوله دوم جاى دارد . به عقیده فروم، تمدن غرب در مسیرى قرار گرفته است که عشق و علاقه به مادیات، یعنى آنچه بى‏روح است، رواج یافته است، در نتیجه نسبت‏به حیات انسان و آثار آن نوعى بى‏اعتنایى و بى‏علاقگى پیدا شده است . (2) از این رو در مغرب زمین یقینیات مبتنى بر تکنولوژى، با همان استحکام و قوت یقینیات مذهبى در قرون وسطى، بر همه اذهان مسلط شده است . تمدن امروز از لحاظ نیروى مادى به پیروزى‏هاى غیرمنتظره رسیده، ولى از نظر نیروى روحى شکست‏سختى خورده و به پستى‏هایى که کمتر انتظار مى‏رفت، گراییده است . تمدن امروز پرسیده است که چگونه زندگى مى‏کنیم و چگونه مى‏توان زندگى را بهبود بخشید، ولى نپرسیده است که براى چه زندگى مى‏کنیم و براى چه باید زندگى کنیم و هدف زندگى چیست؟ گرچه «ماکیاول‏» براى رسیدن به هدف‏هاى سیاسى، به کار بردن هر گونه وسیله را مجاز مى‏داند، ولى فراموش نکنیم که «شللى‏» شاعر گفته است، بزرگ‏ترین خیانتى که در قرون اخیر رخ داد، انفصال سیاست از اخلاق بود . (3) بحران امروزى غرب را باید نوعى بحران روحى، معنوى و اجتماعى دانست; به عبارت دیگر نوعى بحران تمدن نامید . «ویل دورانت‏» مورخ و نویسنده بزرگ امریکایى، در کتاب لذات فلسفه خود، سال‏ها پیش، انحطاط تمدن غرب را به نحوى بارز نشان داد . وى مى‏گوید: «امروز فرهنگ ما سطحى و خطرناک است، زیرا از لحاظ ماشینى توانگر و از نظر غایات و مقاصد فقیر هستیم . آن تعادل ذهنى که روزى از ایمان دینى بر مى‏خاست، از میان رفته است‏» . (4) غرب با خودباختگى، در مقابل ماشین زانو زد و در این میان همه ارزش‏هاى شناخته شده انسانى را از دست داد . این است که مى‏بینم پیشرفت تکنولوژى و صنعت‏بدون توجه به جنبه‏هاى مادى و معنوى، غرب و شرق را به مصیبت‏هاى بزرگ مبتلا ساخته است و این‏ها همه نتیجه تسلط ماشینیزم بر روح و جان انسان غربى و پوسیدگى نهادهاى اخلاقى در غرب است . حقیقتى که متاسفانه نه تنها سر رشته داران امور، بلکه بسیارى از درس خواندگان ما نیز در این روزگار کمتر از آن آگاه هستند . این است که تمدن امروزى تمدنى بیمار است . متفکران نیک اندیش و انسان دوست جهان امروز، چه شرقى و چه غربى، براى آنکه از وخامت این امر بکاهند و این بیمارى را درمان کنند، پیوسته به ریشه‏ها و علل این بیمارى اشاره مى‏کنند و عوارض آن را که این روزها در زندگى همه ملت‏ها به شکل بحران‏هاى گوناگون بروز کرده است، با صراحت و گاهى با جسارت شایان تحسین، به همه نشان مى‏دهند . بیمارى تمدن غرب یک بیمارى مزمن است و با انقلاب صنعتى آغاز شده است و دو بحران بزرگ را به صورت دو جنگ جهانى اول و دوم پشت‏سر نهاده است . «ویلیام مک دوگال‏» (5) نویسنده و محقق معروف انگلیسى و استاد روانشناسى در بزرگ‏ترین دانشگاه‏هاى انگلستان و امریکا، در کتاب خود «پریشان جهان و مسئولیت علم‏» ، تصویر وحشت‏انگیزى از چهره و حالت کنونى جهان ترسیم کرده و تیرگى‏ها و پریشانى‏هایى را که در حال و روز گیتى مى‏بینیم و نزدیک است که تمدن را یکسره واژگون سازد، ناشى از طغیان و تجاوز علوم طبیعى به همه سرچشمه‏هاى زندگى عمومى و صور مختلف فعالیت‏هاى بشرى مى‏داند . (6) مظاهر نقص و خلل اجتماعى در تمدن کنونى، به عقیده «ویلیام مک دوگال‏» و سایر نویسندگان و محققانى که در علل پریشانى جهان امروز بحث کرده‏اند، نتایج مستقیم پیشرفت در زمینه‏هاى علمى و بالا گرفتن کار ماشین و افزارهاى فنى است . جالب است که خوش بینى نسبت‏به آبادانى جهان و سرنوشت انسان بر اثر پیشرفت علوم طبیعى و انقلاب صنعتى در قرن هیجدهم، بیش از یک قرن به طول نینجامید و از آغاز قرن بیستم، زمزمه‏هایى نه تنها درباره انحطاط تمدن غرب، بلکه درباره زوال بشریت آغاز شد . «اسوالد اسپنگر» پیش از آنکه نخستین جنگ قرن بیستم (1918 - 1914) شعله ور شود، «انحطاط غرب‏» را نوشت و پریشان‏ها و نابسامانى‏هایى را که امروز در اروپا و امریکا مى‏بینیم، پیامبرانه پیش‏بینى کرد . چنانکه سال‏ها بعد «ویل دورانت‏» در کتاب خود «لذات فلسفى‏» از او با نام «کسندرا» زن پیش‏گوى افسانه‏اى یونان یاد مى‏کند . «ویل دورانت‏» که هم مورخ است و هم فیلسوف، به این نتیجه رسید که تمدن امروز یک تمدن مادى خودکام و فاسد است که پرهیزکارى را به بدکارى، اعتدال و مجاهدت نفس را به زیاده روى، و «اپیکوریسم‏» و لذت جویى را از هر راه به هر وسیله مبدل ساخته است و پیش و بیش از آنکه به روان بپردازد، به تن پرداخته، آرمان‏ها و فضیلت‏هاى آدمى را انکار کرده، و حتى به معتقدات دینى نیز تجاوز نموده و کوشیده است که گرامى‏ترین باورهاى ما را از ما برباید . (7) سال هاست که نویسندگان آگاه و اندیشمندان غرب، از روزگار «تولستوى‏» تا «هربرت مارکوزه‏» و روشنفکران با ایمان همان دیار، مانند «برگسون‏» و «الکسیس کارل‏» ، پیوسته این ندا را برآورده و این هشدار را سر داده‏اند که غرب و تمدن غرب، در این راهى که پیش گرفته است، به سوى نیستى مى‏رود . حتى دانشمندان علوم طبیعى غرب، فیزیکدانان و شیمى دانان و ریاضى دانان اروپایى و امریکایى، از تمدن بى‏بند و بار تولید و مصرف هر چه بیشتر، از تکنوکراسى کور و کر، از به کار گرفتن نتایج تحقیقات و پى آمدهاى پژوهش‏هاى خود، در استفاده بى حد و حصر و بى توقف و بى حساب از منابع کره ارض و آلودن محیط زیست و مسابقه تسلیحاتى با سلاح‏هاى وحشتناک و جهان بر انداز، ناراحت و ناراضى و ناخشنود هستند و کتاب‏هایى در این زمینه نوشته‏اند و شمار آن‏ها روز به روز بیشتر مى‏شود . اوضاع آشفته و در هم ریخته سیاسى جهان معاصر، روابط مبهم و پیچیده بین‏المللى زمان حاضر که قسمت مهم آن معلول ترقیات صنعتى و کشف و استخراج نیروى عظیم و مخفى هسته اتم و عدم هماهنگى میان ترقیات علمى و صنعتى با ترقیات روحى انسان است، عموم فلاسفه و متفکرین و اشخاص روشنفکر را در چند سال اخیر بر آن داشته است که درباره سرنوشت تمدن فعلى عالم بشرى که به شدت در تحت نفوذ عالم‏گیر تمدن و فرهنگ باخترى در آمده است، بیاندیشند و درباره عاقبت انسان قرن بیستم، با ظهور سلاح‏هاى اتمى به فکر فرو روند . «هویزینگا» ، مورخ هلندى بحثى بنام بیمارى ابتلاى روحى عصر ما پیش آورد; عنوان کتاب مهم وى «در سایه فردا» است . طبق نظر هویزنیگا یکى از نشانه‏هاى عصر ما ظهور یک احساس بحران پیش‏بینى نشده است . وى با غور در معلومات وسیع خود در تاریخ، معلوم کرده است که در هیچ دوره‏اى از ادوار، حس حیات در زمان بحران تا این درجه قوى و کلى نبوده است . امروز این احساس هم عمق پیدا کرده و هم بسط یافته است . (8) «آلبرت شواتیزر» (9) ، پزشک و فیلسوف غربى، از دیدگاه اخلاقى و معنوى به تمدن غرب مى‏نگرد و این تمدن را از این جنبه‏هاى عارى و تهى مى‏بیند . دیدگاه صریح و برداشت‏ها و انتقادهاى بى‏پرده او را در کتابى از او با عنوان فلسفه تمدن ترجمه شده است، مى‏توان دید . انتقادهاى گزنده شواتیزر از تمدن غرب با خرد فلسفى، استدلال منطقى، مسئولیت عاطفى و اخلاقى همراه است و این‏هاست که مى‏تواند تامل برانگیز باشد . وى مى‏گوید: «تمدن ما بحران سختى را از سر مى‏گذارند . بیشتر مردم گمان مى‏کنند که این بحران ناشى از جنگ (جهانى اول) است، اما اشتباه مى‏کنند . ویژگى مصیبت‏بار تمدن ما این است که از لحاظ مادى به مراتب رشد یافته‏تر از جنبه معنوى است . توازن این تمدن از دست رفته است . براى دستاوردهاى مادیش ارزش بسیار زیادى قائل شده‏ایم و اهمیت عنصر معنوى را در زندگى، آن قدر روشن که ضرورت دارد، دیگر در نظر نداریم، اگر به عمق قضیه توجه کنیم، زندگى ماشینى و تجارت جهانى است که جنگ جهانى را به بار آورد» . (10) به نظر اندیشمندان ژرف‏بین و نکته سنج غربى، بحران کنونى تمدن غرب، ناشى از تاکید صرف بر عقلانیت و دورى جستن از معنویات و اخلاقیات است . از زمان ماکس وبر تاکنون و نیز پیش از او، جامعه شناسان و متفکران بزرگ غرب به موضوع عقلانیت در باختر زمین پرداخته‏اند . تحقیقات وبر به این نتیجه رسید که عقل و آزادى هر دو در جهان غرب در معرض تهدید و مخاطره هستند . دیدگاه وبر در سنت فلسفه کلاسیک آلمانى ریشه داشت . نگرشى که مى‏توان آن را دیدگاه «تراژیک‏» نامید . فلسفه کانت نیز که وبر به شدت از آن متاثر بود، در نهایت در همین دید «تراژیک‏» از وضعیت‏بشر ریشه داشت . نگاه افسرده وبر بیشتر متوجه نیهیلیسمى بود که نیچه درباره‏اش هشدار داده بود . سقوط ارزش‏هاى سنتى، بى‏معنا شدن همه ابعاد زندگى، آشفتگى و هرج و مرج فرهنگى، افسون زدایى از جهان و ابتذال و نکبتى که رفته رفته همه چیز را فرا مى‏گرفت و جهان را به «قفسى آهنین‏» تبدیل مى‏کرد . در نیمه اول قرن بیستم، اعتقاد به برکت نا محدود علم، به عنوان دواى همه دردهاى جهان که کاملا راه ضعف و زوال پیمود . تمدن باخترى در خلال چهار صد سال عمر خود همان مراحل تجارى را پیمود و در پایان تنها به این نتیجه رسید که هیچ یک از این عوامل و نیز مجموعه آنها موجد خوشبختى و سعادت نخواهد بود، و دیگر اینکه دماغ بدون اخلاق متضمن فایده قلیل خواهد بود . هم چنین رسیدن انسان به مرحله علم با حالت‏سرگیجه و دوار، وى را به وصال آن ایده‏آل که به انتظار آن نشسته است، نخواهد رسانید، بلکه بالعکس، انسان گرفتار مسائل غامض‏تر و دچار مشاجرات عظیم‏تر و مشکلات بزرگ‏تر مى‏شود . علم از قید زنجیرهاى اخلاقى رهایى یافته و به اندازه‏اى موجب ازدیاد کنترل انسان نسبت‏به نیروى طبیعت‏شد که در تصور نمى‏گنجید . ولى در همان حال نیروهاى تخریبى را هم به وجود آورد تا آنجا که یک بمب اتم توانست 000/78 نفر را در یک لحظه نابود کند و اکنون کار علم به آنجا کشیده که موجب تهیه سلاح‏هایى گردیده که مى‏تواند ریشه تمدن را از روى زمین بر کند و آن را نابود سازد . بشر باخترى اکنون در کنار این مغاک بى انتهایى که قرن بیستم پیش روى او گشوده است، ایستاده و گیج مى‏خورد و این سؤال براى او مطرح است که آیا بشر هوز قادر است که نیروهایى را که خود، آنها را به وجود آورده است، کنترل کند . جاى تعجب نخواهد بود که در قرن بیستم، ایمان بشر نسبت‏به حل مشکلات زمان ما به وسیله علم از میان رفته است . قرن عقل رو به زوال و افول است . عقل متجاوز از یکصدسال سلطنت کرده و موجب ترقیات عظیم شده است، ولى به همان اندازه موجب ضرر و زحمت گردید . دوره سلطنت وى روى همه رفته هنوز به پایان نرسیده، ولى دیگر داراى سلطنت مطلقه نیست . مردم براى اینکه به معتقدات دیگر پناهنده شوند، از فلسفه عقلانیت (راسیونال) روى گردانیده، به فلسفه عدم اصالت عقل (ایرراسیونال) روى آورده‏اند . جاى تعجب نخواهد بود که این اصرار در سیر به طرف فلسفه عدم اصالت عقل، در آینده اعتلا به مرتبه الوهیت‏خود را در مرحله «ظهور مذهب ثانى‏» و تشکیل یک مذهب جهانى متجلى سازد . «توین بى‏» در این مورد در نطقى که در ادینبارو ایراد نمود، چنین پیشگویى کرد که جنبشى که در قرن 19 در جهان باخترى بوجود آمد و تکنولوژى را به عنوان محور علایق بشر به جاى مذهب قرار داد، در قرن بیست و یکم معکوس خواهد شد و نهضتى بر ضد نهضت مزبور به وجود خواهد آمد که در آن جنبش انسان از تکنولوژى به مذهب رجعت‏خواهد کرد . در حوزه هنر، جنبشى که دور از عقل و واقعیت‏باشد، شروع گردیده و از زمان جنگ اول جهانى تا کنون به اشکال متنوع تجلى کرده است، مانند کوبیسم (11) ، فوتوریسم (12) ، سمبولیسم (13) ، اکسپرسیونیسم (14) ، و بخصوص سوررئالیسم (15) . در منطقه علوم نیز همین سیر مشهود است، «علوم فیزیکى که زمانى به مبارزه با مذهب برخاسته بود، اکنون سعى دارد، به جاى تبیین مادى، یک توجهى متافیزیکى (ماوراء الطبیعه) را براى عالم و انسان تایید نماید» . همچنین در حوزه پزشکى مکتب نافذ «پسیکوسوماتیک‏» مدعى است که دو ثلث از کلیه بیمارى‏هاى انسان نتیجه مشاجرات احساساتى درونى است، از این رو نمى‏توان آن‏ها را بیمارى جسمى نامید، بلکه بیمارى دماغ یا روح است . و باید با توجه به این نکته درمان شود . حتى در حوزه سیاست هم تحقق این که بر یک جامعه نمى‏توان تنها به وسیله عقل خالص حکومت نمود، روز به روز بیشتر آشکار مى‏شود . تجلى مذهبى این جریان را در احزاب حد وسط دموکراتیک - مسیحیت که در فرانسه و آلمان و ایتالیا و سایر کشورهاى اروپایى، پس از جنگ دوم جهانى قدرت یافته‏اند، مى‏توان ملاحظه کرد . (16) ××× «هربرت مارکوزه‏» از منتقدان جوامع صنعتى غربى است . و با انتشار کتاب «انسان تک‏ساختى‏» از شهرت بیشترى برخوردار گردید . مارکوزه آرزو مى‏کند که آدمى بتواند در جامعه صنعتى در عین رفاه و آزادى هویت انسانى و شان و منزلت‏حقیقى خود را حفظ کند . عامل اصلى مورد انتقاد مارکوزه تکنولوژى یا بهتر بگوییم، چگونگى به‏کارگیرى آن است . به عقیده او جوامع غربى یکپارچه‏ترین جوامع در تاریخ بشر هستند; یکپارچه به این معنا که تمامى اجزاى درونى جامعه در خدمت‏سیستم هستند; یعنى گونه‏اى توتالتیاریسم صنعتى، براى مثال از نگاه مارکوزه حتى آموزش و پرورش در غرب، هدفى ندارد جز تربیت افراد براى خدمت‏به سیستم اقتصادى و صنعتى جامعه . مارکوزه بر فشار، دخالت و نفوذ فوق‏العاده سیستم سرمایه‏دارى صنعتى بر تمامى شئون زندگى آدمى تاکید دارد . اساس کتاب «انسان تک‏ساختى‏» بر این قرار دارد که پیشرفت تکنولوژیکى هنگامى که به صورت دستگاه و سیستمى قاهر درآید که تسلط و هماهنگ‏سازى اساس آن باشد، به مقامى مى‏رسد که عوامل مختلف و ناهمساز با سیستم را نیز به راه‏هاى گوناگون با دستگاه سازگار مى‏کند و تمامى انتقادات و خرده‏گیرى‏ها را درهم فرو مى‏شکند . از این رهگذر، مارکوزه جوامعى، مانند جامعه امریکا را «جامعه‏اى مستبد» قلمداد مى‏کند، زیرا ویژگى‏هاى چنین جوامعى در زندگى فردى و اجتماعى مردم نفوذ کرده و زندگى خصوصى افراد تحت تاثیر جامعه است . مارکوزه حتى پا را از این فراتر مى‏گذارد و ادعا مى‏کند که دنباله منطقى لیبرالیسم، توتالتیاریسم است . (17) از دید مارکوزه، در جوامع غربى حقوق و آزادى‏هاى فردى که در جامعه غربى جزو اصول اساسى تشکیل‏دهنده آن جوامع محسوب مى‏شوند، فریبى بیش نخواهد بود، زیرا فرهنگ مادى و حسابگر و تاسیسات بزرگ صنعتى و اقتصادى، این آزادى‏ها و حقوق فردى را در خود مستهلک و کم‏رنگ ساخته است و نهادهاى بزرگ صنعتى سرنوشت‏بشر را در دست گرفته است . بدین باور، توتالتیاریسم تنها یک روش خشونت‏بار سیاسى نیست، بلکه مى‏تواند نظامى اقتصادى تکنولوژى باشد که به بهانه تامین رفاه عمومى در تمامى شئون زندگى آدمى دخالت کند . انتقادات مارکوزه از جوامع صنعتى‏زده به این موارد ختم نمى‏شود . از جمله این انتقادات، آلوده‏سازى محیط زیست، اسراف و تبذیر در مواد اولیه و از سوى دیگر ویران‏سازى و استثمار کشورهاى دیگر و جهان سوم براى کسب رفاه خود، مسابقه تسلیحاتى، رواج میلیتاریسم، روح فرهنگ مصرفى و ضد روشنفکرى است . ادامه دارد .

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود تمدن درجهان وحشت , تمدن درجهان وحشت



نظر

دانلود انسانی از دیدگاه ادیان 24 ص


 

  • دانلود انسانی از دیدگاه ادیان 24 ص

    امروز: شنبه 15 آبان 1395

    • همکاری در فروش فایل کافه فایل سل

    دسته بندی محصولات

    بخش همکاران

    بلوک کد اختصاصی

    دانلود انسانی از دیدگاه ادیان 24 ص دسته: علوم انسانی
    بازدید: 8 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 23 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 24

    انسانی از دیدگاه ادیان 24 ص

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل مقدمه اداره انسانی از دیدگاه ادیان: اجتماع انسانی از نخستین روزی که پدید آمده با همه خواص روحی و فیزیکی همراه انسان رو به کمال می باشد در حقیقت اجتماعی بودن انسان در اول پیدایش به کامل ترین صورت حاصل شده بود. بلکه همانند دیگر خواص انسانی در ارتباط با دو نیروی علم و اراده به تدریج در انسان به حد کمال رسید. از تأمل در حال نوع انسانی مشاهده می شود اولین اجتماعی که بین بشر پدید آمده اجتماع خانوادگی بوده که بر اثر ازدواج پیدا شده است. دلیل مطلب آن است که بعضی غرایز توسط خود فرد ارضا می گردد و مانند غذا خوردن و کارهای مشابه آن توسط یک فرد صورت می گیرد در حالی که بعضی از غرایز و ابزار مربوط به آن به بیش از یک فرد نیاز دارد و از این رو استخدام به وجود آمده. این استخدام اولیه کم کم به صورت ریاست در می آید و بدین ترتیب رئیس منزل، رئیس خویشاوندان، رئیس قبیله، رئیس ملت و … پدیدار می گردد. اجتماعی بودن هیچ وقت از انسان جدا نشده، بلکه به دلیل پیروی از خواص استخدام و دفاع، اداره افراد در زندگی رشد یافته است. قرآن می فرماید: «اولین کسانی که به طور گسترده آدمیان را به اجتماع‌‌ آگاه ساختند و به طور مستقل به حفظ اجتماع و اداره انسان، توجه داشتند پیغمبران بودند. توجه به زندگی پیغمبر (ص) پس از بعثت در مکه نشان دهنده دوران‌ آمادگی و برنامه ریزی است و در دوران مدینه نشانگر عمل و پیاده کردن برنامه ها است. اگر برنامه آموزشی پیامبر (ص) در دوران سیزده ساله که با نظام و تشکیلات ویژه و مدیریت صحیح نبود اسلام با سرعت مشاهده شده پیش نمی رفت و مسلمانانی ورزیده و معتقد و مومن پرورش نمی یافتند. اسلام نظارت و کنترل را صرفاً وظیفه حاکم یا مدیر نمی داند بلکه به همه کارکنان و افراد سفارش می کند به عنوان یک وظیفه شرعی نسبت به سرنوشت همدیگر علاقه نشان دهند در حفظ ایمان همدیگر از طریق امر به معروف و نهی از منکر بکوشند. مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید برنامه های گوناگون سازمان را تحت نظارت و کنترل قرار دهد تا با انحراف از برنامه مواجه نشود و امکانات سازمان به هدر نرود و به تعبیر قرآن کریم در نظام الهی از بالاترین مقام به پایین ترین افراد کوچک ترین حرکت های آن ثبت می شود و از دید خداوند فرشتگان مخفی نمی ماند. هدف از تحقیقات انسانی در ادیان خیرخواهی برای کارکنان است قرآن می فرماید: برای مردم خیرخواهی کنید و آنچه خیر است بگوئید و هرگز به دنبال مطلبی که به آن علم ندارید نروید. 2-2) اداره انسان در دوران کهن: از دیدگاه صاحب نظران علوم اجتماعی تحولی اداره انسان در جهان به طور معمول در دو مقطع قبل از انقلاب صنعتی دوران کهن سرآ‎غاز شکل گیری این مقدوم است. ایرانیان باستان جهت اداره انسانی به نکات عمده ای جهت رعایت روابط انسانی، رعایت عدالت در کار آشنا سازی کارکنان به وظایف و استفاده بهینه از فرمان اشاره داشته‌اند. مشاهدات تاریخی این دوره از اداره انسانی بیانگر زندگی مردم به صورت آزاد و همراه با کشاورزی یا نظامی گری بوده است و نیروی انسانی کارآمد به طور عمده مانند برده ها و رعیت به کار گرفته می شدند، کشاورزان زمان های زیادی را در فواصل کاشت، داشت و برداشت به بیکاری می گذراندند. ارتباطات محدود بوده و حرف به صورت نسل به نسل منتقل می شد و روابط اجتماعی و اقتصادی پیچیدگی چندانی نداشت. به هر حال در تقسیم بندی تحولات اداره انسانی در دوره قبل از انقلاب صنعتی شاهد دوران زیر هستیم: الف) دوران بردگی: که در این دوران رابطه بین ارباب و برده مانند رابطه بین مالک شیء و شیء بوده و برده از هرگونه حقوق مالی و اجتماعی محروم گردیده بود. ب) دوران ارباب رعیتی: که مصادف بود با کم شدن بردگان، در این صورت رعیت و زارع با نامی دیگر جای برده را گرفت به این صورت با رعیت به زمین و زمین به ارباب تعلق داشت. ج) نظام صنفی: در نظام صنفی که مربوط به فعالیت های صنعتی و بازرگانی و در چارچوب حرفه‌ای خاصی قرار داشت به طور عمده رابطه کارگر و کارفرما به صورت استاد شاگردی بوده است. شکل گیری اداره انسانی در قرون اخیر ناشی از دو پدیده تحول فکری و انقلاب صنعتی به ویژه در اروپا می باشد. تحول فکری با تغییر جهت از تفکر قیاسی به تفکر استقراری سه بستر فکری عینی گرائی، تجربه گرائی و عمل گرائی را به ارمغان آورد که مبانی تحولات اجتماعی و صنعتی گردید و اراده انسانی را براساس اصالت فرد دخالت حکومت ها و دوران جنبش های حمایتی رقم زد ره آورد اصالت فرد استثمار نیروی انسانی، با روند انسانی بارور شدن قشری محدود به نام کارفرما در فلاکت زیستی قشری انبوه به نام کارگر گردید. سیاست ها و رویه های اداری، سیستم های اداری شامل سیستم پاداش، سیستم ارزیابی، سیستم پرداخت؛ دسته دوم تحت عنوان بافت اجتماعی شامل فرهنگ (پیش فرض های اساسی، ارزش ها، هنجارها، زبان، مراسم، تاریخ، داستان ها، اسطوره ها، نشانها)، فرایندهای تعامل و ارتباطات (بین اشخاص، گروه و بین گروهی)، ویژگی فردی (خصویات و باورها، مهارت های رفتاری، احساسات، و سبک مدیریت؛ دسته سوم تحت عنوان بافت فیزیکی شامل نمای فضایی (اندازه، شکل، موقعیت مکانی)، محیط فیزیکی (نور، گرما، سر و صدا، کیفیت هوا، پاکیزگی)، طراحی داخلی (تزئینات، مبلمان) طرح معماری. دسته چهارم تحت عنوان فن آوری شامل ابزارها، تجهیزات و ماشین‌الات، تخصص های فنی، طرح شغل، طرح جریان کار، سیاست ها و رویه هالی فنی، سیستم های فنی؛ اصلاح نظام اداری و برنامه ریزی یکی دیگر از اصلی ترین مؤلفه های توسعه مدیریت اصلاح نظام اداری و برنامه ریزی کشور می باشد. دراین ارتباط، ضرورت بازنگری در شماره ی از پیش فرض های رایج که در زمره ریشه بسیاری از نارسایی ها و معضلات نظام اداری و برنامه ریزی کشور به شمار می رود، کاملاً محرز و مورد تأکید می باشد. روی هم رفته نارسائی ها و مشکلات عدیده نظام اداری و برنامه ریزی کشور موجب گردیده است تا افزون بر تحمل هزینه های فراوان، بخش عمده ای از منابع مدیریتی نظام به هدر رود. از این رو برای آزادسازی سهم بارزی از انرژی های مدیریتی موجود، می توان به اصلاح نظام اداری و برنامه ریزی کشور چشم دوخت. در حال حاضر شمار قابل ملاحظه ای از عدم تعادل های مدیریتی بر گرده نظام اداری و برنامه ریزی کشور سنگینی می نماید که یکی از مهم ترین آنها عدم تعادل و تعامل منطقی در روابط بین سه حوزه سازمان های خصوصی، تعاونی و دولتی است. در حالی که سازمان ها خصوصی و تعاونی می توانند و باید سهم برجسته ای را در توسعه همه جانبه نظام اسلامی برداشته باشند، به جرإت می توان اذعان نمود که این دو حوزه جهت مشارکت در پیشبرد بسیاری از طرح ها و برنامه های ملی در حاشیه قرار دارند. از این رو برای به میدان کشیدن قابلیت ها و استعدادهای موجود در این دو حوزه، در ابعاد مدیریتی، اتخاذ تدابیر و راهبردهای تحول گرا امری کاملاً ضروری است. از سوی دیگر حیطه کارکرد هر یک از حوزه های دولتی، خصوصی و تعاونی در پیشبرد برنامه های ملی به گونه ای تعریف و تنظیم شود که بالاترین درجه هم افزایی در تعامل هر یک از این سه حوزه با یکدیگر به ظهور برسد. یکی دیگر از عدم تعادل های موجود در نظام اداری و برنامه ریزی کشور پایین بودن سهم بسیاری از استان های موجود در واگذاری پروژه های ملی است. در حالی که تنها تعداد اندکی از استان های کشور در طول سالیان گذشته بنا بر دلایل و انگیزه های گوناگون و بعضاً سیاسی، در زمره قطب های صنعتی – اقتصادی کشور قرار گرفته اند، در عین حال بسیاری از استان ها و مناطقی که در نوع خود از قابلیت ها و استعدادهای خوبی نیز برخوردار می باشد، از این موهبت محروم گردیده اند. روی هم رفته توزیع جغرافیایی طرح ها و برنامه های ملی در سطح تمامی مناطق و استان های کشور باید به گونه ای طراحی گردد تا افزون بر رعایت ملاحظات عدیده اقتصادی، یک رقابت سالم، منطقی و پرتحرک که لازمه آن جوشش و بروز مدیریت های بومی است، بین مناطق و استان های گوناگون ایجاد گردد. روند جهانی شدن نیز از پدیده هایی است که در صورت مسامحه و برخورد انفعالی با آن، پیامدهای ناگواری را برای کل نظام اسلامی در بر خواهد داشت. بر نظام اداری و برنامه ریزی کشور است که امواج کنونی و آینده روند جهانی شدن را با دقت مورد نظر قرار دهد و با ایجاد ظرفیت های مدیریتی لازم، ساز و کارهای مورد نیاز را برای پاسخگویی مؤثر به چالش های ناشی از آن آماده سازد. در این راستا، ظرفیت های مدیریتی نظام باید به گونه ای ارتقاء یابد تا بتواند در سطح استانداردهای جهانی بیاندیشد، در سطوح این استاندارها نوآوری و ابتکار عمل داشته باشد و با اقدامات مؤثر، با رقبای جهانی خود به رقابت پردازد. در یک جمع بندی کلی از مباحث این بخش از نوشتار می توان چنین نتیجه گیری کرد که برای نیل به توسعه مدیریت، اصلاح نظام اداری و برنامه ریزی درراستای کانالیزه نمودن انرژی های مدیریتی به سمت فضای رقابتی و کیفیت گرا در زمره مؤثرترین ساز و کارها قرار دارد. بازسازی، تولید و ترویج دانش بومی مدیریت امروزه دانش مدیریت به مثابه مشعلی فروزان بر تارک سازمان های توسعه یافته در حال درخشیدن است. اهتمام این قبیل سازمان ها به تولید دانش جدید و نهادینه نمودن آن در تمامی سطوح سازمانی موجب گردیده است تا کلید فهم بسیاری از چالش ها و معادلات سازمانی در اختیار مدیران قرار یگرد و راه برای اتخاذ راهبردها، تاکتیکها و تصمیمات صحیح و به موقع به منظور فتح قله های بالاتری از عملکرد هموار گردد. از این منظر است که هرگونه نقصان و ضعف در پشتوانه دانش مورد نیاز سازمان ها را می توان به عنوان عاملی در جهت به بیراهه کشاندن و هدر دادن سهم متنابهی از منابع سازمان تلقی نمود. ارزش و جایگاه دانش در سازمان امروزی تا آنجا که وسعت و رفعت یافته است که از آن به عنوان یکی از بارزترین مزیت های استراتژیکی سازمان ها یاد می نماید. بسیاری از پژوهشگران و نظریه پردازان رهبری و مدیریت بر این باورند که روند رقابت های سازمانی و در شرایط پرتلاطم محیطی، سازمان هایی برنده خواهند بود که بتوانند بهتر از دیگران وجه پیشتازی خود را در عرصه تولید و بهره گیری از دانش مورد نیاز به نمایش گذارند. از این رو وظیفه خطیر تولید دانش، بر خلاف آنچه در گذشته معمول بوده است تنها محدود به یک بخش خاص از مجموعه بخش های سازمانی نمی باشد بلکه سعی می شود تا از تمامی ظرفیت های سازمانی، از سطوح عملیاتی گرفته تا سطوح عالی، برای تولید دانش جدید استفاده ود. با این توصیف، سازمان ها بمثابه دانشگاه هایی برای تولید دانش خواهند بود که خصلت پر فضیلت دانش اندوزی خمیرمایه وجودی آنها را تشکیل می دهد. در ادبیات نوین رهبری و مدیریت، مبحث پرطرفدار «سازمان های یادگیرنده» ناظر به چنین معنای ژرفی می باشد. در واقع از همین منظر است که سازمان های توسعه یافته امروزی را سازمان های دانش محور می نامد. علی رغم توصیفی که از منزلت و فضیلت سرشار دانش محوری در پیشبرد امور سازمان های توسعه یافته و کمال جو به عمل آمد، باید اذعان نمود که دانش مدیریت خود هنوز نتوانسته است جایگاه شایسته ای را در نظام مدیریتی کشور ما به دست آورد. در توجیه این وضعیت نامساعد می توان علل و عوامل گوناگونی اشاره داشت که دو مورد از مهمترین آنها به «وارداتی بودن دانش مدیریت» و «عدم تمایل مدیران ارشد به تولید دانش جدید» مربوط می شود. در ذیل قدری به توضیح این دو مورد پرداخته می شود. آنچه که امروزه تحت عنوان دانش مدیریت در محافل و مراکز علمی کشور اندوخته گردیده و مورد بهره برداری قرار می گیرد عمدتاً حاصل نظریه پردازی هایی است که توسط اندیشمندان و پژوهشگران غربی و بر مبنای تحلیل تجارب و بررسی اقتضائات خاص کشورهای متبوع صورت گرفته و در نتیجه با مختصات فرهنگی و درجه توسعه یافتگی آنها سازگاری دارد. لذا جهت بکارگیری این دانش در پهنه ایران اسلامی به دلیل اقتضائات و ملاحظات خاص موجود کشور، بویژه در ابعاد فرهنگی، ناگزیر از پالایش و بومی سازی آن می باشیم. متأسفانه ضعف تلاش های پژوهشی در طی سالیان گذشته مانع از آن گردیده است که بتوان اعتبار دانش وارداتی را در عرصه اداره سازمان های درون نظام به بوته آزمون گذارد و در مقام تفکیک عناصر مقاوم و سازنده آن از عناصر ناهمگون با اقتضائات داخلی کشور برآمد. در نتیجه، بکارگیری بی رویه دانش وارداتی و عدم تفکیک عناصر ناهمگون آن باعث گردیده است تا نه تنها ظرفیت های مدیریتی جامعه مشابه آنچه که در غرب اتفاق افتاده است توسعه نیابد، بلکه در مواردی نیز به عدم توفیق های کامل و پیامدهای ناگواری انجامیده است. در هر صورت، پالایش و بومی سازی دانش رایج مدیریت این امکان را فراهم می سازد تا بتوان ضمن بهره گیری از عناصر مقاوم و سازنده این دانش در امر توسعه ظرفیت های مدیریتی نظام، عناصر ناهمگون و چه بسا مخرب آن را غربال نمود. معضل دیگری که از آن به عنوان «عدم تمایل مدیران ارشد به تولید دانش جدید» یاد شد همچون یک بیماری رایج بسیاری از سازمان های ملی در حالت التهاب قرار داده است. اشتیاق وافر بسیاری از مدیران کشور به پیروی از هنجارهای سنتی و عدم ورود آنان به وادی دانش اندوزی به منظور درهم کوبیدن هنجارهای فرسوده و کسب مزیت های نوین استراتژیک سبب گردیده است تا از قدرت رقابت بسیاری از سازمان های درون نظام به مقیاس قابل ملاحظه ای کاسته می شود. در نتیجه برای جبران این نقیصه و به دست گرفتن هرگونه ابتکار عمل در عرصه های رقابتی موجود، اهتمام گسترده و دامنه دار سازمانی به منظور تولید دانش جدید امری الزامی و اجتناب ناپذیر می باشد. امروزه نقش دانش و تأثیر آن در ایجاد مزین های استراتژیک تا بدانجا اوج یافته است که آمریکا را مرهون در اختیار داشتن نوع خاصی از دانش قلمداد نموده است. در همین رابطه، یکی دیگر از صاحبنظران بر این باور است که امروزه ارزش سرمایه های نخبگی (دانش مداری) سازمان ها معمولاً چندین برابر ارزش دارایی های مادی آنان می باشد. روی هم رفته از آنجایی که هرگونه تلاش سازمان یافته مدیران جهت کسب دانش نوین به ارتقاء ظرفیت های سازمانی خواهد انجامید می توان از موضوع تولید و ترویج دانش کارآمد سازمانی به مثابه یکی از اصیل ترین مؤلفه های توسعه مدیریت یاد نمود. ارتقاء بینش مدیریتی نخبگان پدیده «توسعه مدیریت» زمانی به شکوفایی می رسد که به خوبی بتوان فلسفه آن را در ذهنیت و معدلات فکری نخبگان جامعه جای داد به گونه ای که قاطبه آنان اهمیت موضوع را به مثابه زیربنای توسعه همه جانبه نظام درک نموده و برای پیشبرد آن احساس تعهد نماید. حمایت جدی نخبگان جامعه از پدیده توسعه مدیریت موجب خواهد شد تا جهت گیری بسیاری از روندهای حاکم بر جامعه به سمت فراهم آوردن زمینه های مناسب برای نیل به بالاترین درجه توسعه یافتگی مدیریت سوق داده شود و به موازات آنها نهدهای لازم جهت سرعت بخشیدن به فرایندهای مرتبط با توسعه مدیریت تاسیس گردد. از این منظر است که می توان حمایت نخبگان را به مثابه نوعی منبع نیروبخش در شمار یکی دیگر از مؤلفه های اصلی توسعه مدیریت به حساب آورد. در اینجا لازم به تاکید است که جلب حمایت نخبگان موضوعی نیست که به خودی خود صورت پذیرد، بلکه انجام این مهم مستلزم فراهم آوردن ساز و کارهایی است که از طریق بتوان بینش مدیریتی نخبگان را دستخوش تحول قرار داد. بهبود و توسعه فرهنگی مدیریتی جامعه اوج گسترش و رفعت پدیده توسعه مدیریت زمانی پدیدار می گردد که امواج مفهومی آن افزون بر تسخیر ذهنیت و جلب حمایت نخبگان جامعه، به حیطه افکار عمومی نیز کشیده شود و فرهنگ ملی را تحت تأثیر قرار دهد. زمانی که اکثریت افراد ملت تحت تأثیر عوامل گوناگون به نوعی خودآگاهی توأم با بالندگی دست یابند و با وقوف نسبت به توانمندی های خویش، در خود احساس اقتدار و سربلندی نمایند، دیگر به هدف های کوچک و سهل الوصول بسنده نخواهد نمود بلکه با اندیشیدن به هدف عالی و به مراتب بالاتر از حدود متعارف، عزم خود را برای دستیابی به افق های دور دست و فتح عرصه های جدید استراتژیک جزم خواهند کرد. وجود چنین شرایطی در فرهنگ ملی سبب جوشش و بروز استعدادهای مدیریتی فراوانی در جای جای پهنه جغرافیای سیاسی کشور خواهد گردید و همواره چهره شناسی را به فهرست مدیران توانمند جامعه خواهد افزود. تجربه گرانقدر ایران اسلامی در طول دوران دفاع مقدس به خوبی مؤید این معناست که چگونه فرهنگ بالنده و سرشار حاکم بر این عرصه، توانسته است در مدتی کوتاه از مردم کوچه و بازار جامعه، خیل عظیمی از سرداران و سلحشورانی را که به درستی در زمره تاریخ سازان این مرز و بوم لقب یافته اند و به منصه ظهور برساند. در طی دو دهه گذشته در عرصه ادبیات مدیریت و سازمان، مطالعات و تحقیقات گسترده و دامنه داری پیرامون فرهنگ تأثیر آن بر عملکرد سازمان صورت گرفته است. دو تن از دانشمندان بر اساس مطالعاتی که در 34 شرکت ژاپنی و آمریکایی انجام داده بودند به این نتیجه رسیدند که رمز موفقیت شرکت های ژاپنی در مقایسه با شرکت های آمریکایی در زمینه دستیابی به درجات بالاتری از بهره وری با توجه و تأکید بیشتر شرکت های ژاپنی بر روابط انسانی مربوط بوده است. یکسال بعد از آن، دو دانشمندان دیگر بر اساس یافته های تحقیقاتی خود چنین اظهار نمودند که وجه تمایز شرکت های بسیار موفق از شرکت های برخوردار از موفقیت کمتر از فرهنگ رایج در شرکت های موفق نشأت می گیرد. بر سران حکومت است تا بهره گیری از ساز و کارهای گوناکون و تبلیغات دامنه دار و کارآمد در مقام ارتقاء سطح اقتدارگرایی و غرور ملی آحاد مردم برآیند و به موازات آن با استقرار نوعی نظام فراگیر شایسته سالاری در صدد کشف و پرورش استعدادهای مدیریتی بی نام و نشان برآیند. انجام این مهم در شرایطی که خیل عظیمی از جوانان تولد یافته بعد از انقلاب در آستانه ورود به عرصه مدیریت و سازندگی نظام اسلامی قرار گرفته اند اهمیت مضاعفی را به خود می گیرد. باید به استعدادهای نهفته این سیل خروشان به مثابه فرصتی بی بدیل نگریست و در پناه شکوفا نمودن آن، ضمن دستیابی به بالاترین درجه توسعه یافتگی مدیریت، ایران اسلامی را به جایگاه شایسته و ممتاز خویش در منطقه و در عرصه روابط بین الملل ارتقاء داد. در خاتمه یادآور می شود که تمامی مؤلفه های مورد اشاره در این نوشتار در تعامل با یکدیگر قرار دارند. از این رو برای رسیدن به بالاترین درجه توسعه یافتگی مدیریتی، توجه و اهتمام توأمان نسبت به تمامی مؤلفه های یاد شده و نیز ایجاد نوعی توازن منطقی در روابط بین آنها ضرورت دارد. نتیجه گیری ایران اسلامی به یمن برخورداری از منابع گوناگون غنی و سرشار، از ظرفیت ها و استعدادهای بسیار نیرومندی جهت کسب جایگاهی ممتاز و تأثیرگذار در عرصه روابط و معادلات منطقه ای و بین المللی برخوردار می باشد. لیکن در حال حاضر به دلیل پاره ای از عقب ماندگی های ناخواسته که بسیاری از آن ریشه در توسعه نیافتگی مدیریت دارد کشور ما هنوز نتوانسته است به جایگاه مطلوب و آرمانی خویش دست یابد. از این منظر، موضوع توسعه مدیریت را می توان به عنوان یکی از اولویت دارترین چالش های مربوط به سرنوشت نظامن اسلامی مورد توجه قرار داد. امروزه توسعه مدیریت را باید به مثابه رکن رکین و عمود خیمه توسعه همه جانبه کشور در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی و … به حساب آورد. هرگونه غفلت فاصله گرفتن از این اصل اساسی، زیان ها و پی آمدهای جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. موضوع توسعه مدیریت علیرغم آن که در ظاهر پدیده ای ساده می نماید، دارای ماهیت و ابعاد بسیار پیچیده و در هم تنیده ای است. از این رو هم در میان مسوولین اجرایی و هم در سطح مراکز علمی – پژوهشی، شناخت عمیقی نسبت به محتوای آن وجود ندارد. برای رفع این نقیصه، مقاله حاضر کوشید تا ضمن تشریح ضرورت های پرداختن به موضوع توسعه مدیریت، ماهیت مفهومی آن را مورد کالبد شکافی قرار داده و با احصاء و تبیین شماری از مهمترین مؤلفه های آن، تصویر روشن تری از ماهیت پیچیده موضوع اراده می دهد. در مقاله حاضر، نقش تعاملی تمامی مؤلفه های یاد شده با یکدیگر مورد تأکید قرار گرفت و از ضرورت تعادل و انسجام درونی آنها سخن به میان رفت. در عین حال باید اذعان نمود که تمامی این مؤلفه ها را نمی توان هم وزن و هم سطح یکدیگر تلقی کرد. کارکرد بصیرت آفرینی که در کانون اصلی مؤلفه جای دارد از یک سو و توفیق رهبران عالی در بسیج آرمانی اقشار گونان جهت تحقق چشم اندازهای تنظیم شده از سوی دیگر، در مجموع جوهره توسعه مدیریت را تشکیل می دهد. در پایان تمامی اساتید، مسوولین و پژوهشگران محترم را به توجه جدی و اهتمام علمی جهت پرداختن به موضوع سرونشت ساز توسعه مدیریت فرا خوانده و استدعا می نماید تا هر یک از عزیزان با نقد موارد یاد شده بر غنای این بحث بیافزایند و با ارائه دیدگاه ها و چهارچوب های مفهومی توسعه یافته تر، سهم وافری را در توسعه و اعتلای مدیریت کشور و نظام اسلامی بر عهده گیرند.

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود انسانی از دیدگاه ادیان 24 ص , انسانی از دیدگاه ادیان 24 ص



نظر

دانلود زنانه و مردانه


 

  • دانلود زنانه و مردانه
    دانلود زنانه و مردانه دسته: علوم انسانی
    بازدید: 12 بار
    فرمت فایل: zip
    حجم فایل: 26 کیلوبایت
    تعداد صفحات فایل: 20

    زنانه و مردانه

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید


    فروشگاه فایل ادبیات زنانه و مردانه زن رنجکشیده و کهن الگوها در دهه هاى اخیر شاهد به چالش کشیده شدن تصویر زن ازسوى حامیان برابرى بوده ایم، گاهى مناقشات دراین زمینه بالاگرفته و توجه مطبوعات را نیز جلب کرده است. مقالات و حتى کتابهایى در باب نسوان به مثابه گروهى رنج کشیده یا دردناک بودن زنانگى نوشته شده و زوایاى گونه گونى عزیمت گاه مباحثى با محوریت زن شدند. از آنجا که متون کهن ـ چه تاریخى، چه تربیتى و چه ادبى ـ شاهد سلوک زن درتاریخ بوده اند به عنوان سندهایى خاموش موردتوجه قرارگرفتند. ارواح نویسندگان اینجا و آنجا درمصاحبه هاى بلند و کوتاه احضارشده و تأدیب کشتند. درکتابى (تاریخ مذکر) خواندم تنها زن ایرانى که درمتون فارسى حضور فعال دارد مادر حسنک است که البته او هم درنهایت جگرآور بودن به گریه نکردن اکتفامى کند. اما آیا به راستى راه دیگرى براى تحقیق نمانده است؟ درنگاه اول، اغلب کتابها ناامیدکننده اند اما پایگاههاى مقاومت نیز دیده مى شوند. مثلاً مولوى [بین شعرا] مردانى را که عاشق همسر خود نیستند ناقص مى داند و ابن عربى [بین عرفا] زن را قابل و حق را فاعل مى پندارد، آنگاه نتیجه مى گیرد که او پذیراى صور حق است. به تاریخ دور و کهن الگوها که دقیق مى شوم نمى توانم جلوى تعجب خودم را بگیرم. گذشته از مادر ـ خدابودن مادر بودا در شرق و مریم مقدس درغرب، در فرهنگ ما حضرت فاطمه (س) علت خلقت معرفى شده و حضرت على (ع) مى فرمایند: وقتى حضرت رسول(ص) درباره مقام و حق زن در برابر مرد مى گفتند احساس کردم که مى خواهند بگویند هیچ مردى حق اف گفتن به زن خود را ندارد. در دوره اشکانى حق مالکیت، سهم ارث و حق شکایت به دادگاه از بدرفتارى شوهر داشتند، کوروش برخلاف سنن و تحت تأثیر آتوسا، پسرکوچکتر خودش «خشایار» را به ولیعهدى برمى گزیند، گردآفرید، فرنگیس و گردویه جنگ آور و فرمانده بودند و هما، دینک، پوراندخت و آزرمیدخت به پادشاهى رسیدند. درآیین مزدایى سه تن از گروه فرشتگان یا ایزدان جاودانى زن اند. تا به حال به شاهنامه فکرکرده اید، بیشتر پیشنهادهاى ازدواج ازسوى دختران است. اما آیا عملاً همه چیز به همین خوشى بوده است؟ این عنصرالمعالى نیست که در قابوسنامه تردید مى کند آیا دختران باید آموزش ببینند؟ آیا نظامى نمى گوید: «آیا نمى بینى که ریحان را چون تروتازه باشد ببویند و چون به پژمردگى دگرگون حال شود در [پلیدى جاى] افکنند» و به این ترتیب زن همچون محصولى مصرف شدنى بررسى مى شود. جمله هاى ضدونقیضى که نوشته ام وقتى بحرانى تر مى شوند که به یاد بیاوریم زبان فارسى ماهیتى خنثى دارد، به عنوان مثال ما در اشاره به زن و مرد فقط مى گوییم «او» اما در دیگر زبانها مجبور به روشن کردن جنسیت «مورداشاره پذیر» هستیم. آیا ما سنتى زن ستیز را پشت سر نهاده ایم؟ براى پاسخ به این پرسش نمى توان به یک نگاه ایدئولوژیک متکى بود چرا که ویژگى تقلیل دهنده ایدئولوژى بنا به آنچه مشهور است تولیدکننده نوعى آگاهى کاذب است در حالى که ما به سازوکارى فرارونده وفراگیر نیازمندیم.

    قیمت فایل فقط 2,500 تومان

    خرید

    برچسب ها : دانلود زنانه و مردانه , زنانه و مردانه